سفرنامه پنانگ مالزی، خاطرات سفر به مالزی و شهر پنانگ
۱۳۹۷/۱۱/۱۳دیدنیهای پنانگ مالزی، برنامه کامل سفر به پنانگ
تعطیلات در پیش بود و از آخرین سفرمان چند ماهی میگذشت. بعد از مشورت با همسرم هر دو روی سفر به پنانگ (Penang) مالزی توافق کردیم. پنانگ جزیرهای در غرب مالزی است که توسط یک کانال آبی از ساحل غرب مالزی جداشده است. پنانگ بعد از کوالا و جهور سومین شهر بزرگ مالزی است. به نظرم سفر بدون مطالعه و برنامهریزی ریسکهای زیادی خواهد داشت و ممکن است زمان و هزینه در آن به هدر برود. ما هم قبل از خرید تور مالزی، مطالعه دقیقی در خصوص اماکن دیدنی و هتلها را انجام دادیم. بلیت و هتل را رزرو کردیم و آماده سفر به مالزی شدیم.شروع سفر به مالزی و ورود به فرودگاه بین المللی پنانگ
پرواز ما هشت صبح بود و هفت ساعت طول کشید. به فرودگاه بینالمللی پنانگ که در جنوب آن قرار داشت رسیدیم. چه فرودگاه شلوغی بود. نمیدانم ما ساعت شلوغی رسیدیم یا همیشه اینطور بود. بعد از یک پرواز طولانی تحمل این شلوغی برایم سخت بود. آبوهوا مرطوب و جزیرهای بود و بوی نم از همان اول نظرم رو جلب کرد.
بالاخره با تاکسی به هتل رفتیم، 15 دقیقه بیشتر طول نکشید. هتل 5 ستاره تریدرز (Traders Hotel) در مرکز شهر پنانگ به نظرم هتل خوبی آمد. از ساعت ناهار گذشته بود. خیلی خسته بودیم و خدا را شکر کارهای هتل بهسرعت انجام شد و اتاق را به ما تحویل دادند. دکوراسیون داخل اتاق بسیار خوشرنگ و شیک بود. ترکیب رنگ سبز و زرد کمرنگ در کنار هم خیلی به ما آرامش داد. نور خورشید که از پنجرههای بزرگ اتاق به داخل میآمد شادی را به تمام وجودم هدیه کرد. بهقدری انرژی گرفتیم که سریع به استخر رفتیم. بعد از استخر در اتاق سفارش کیک و نوشیدنی دادیم.
بالاخره با تاکسی به هتل رفتیم، 15 دقیقه بیشتر طول نکشید. هتل 5 ستاره تریدرز (Traders Hotel) در مرکز شهر پنانگ به نظرم هتل خوبی آمد. از ساعت ناهار گذشته بود. خیلی خسته بودیم و خدا را شکر کارهای هتل بهسرعت انجام شد و اتاق را به ما تحویل دادند. دکوراسیون داخل اتاق بسیار خوشرنگ و شیک بود. ترکیب رنگ سبز و زرد کمرنگ در کنار هم خیلی به ما آرامش داد. نور خورشید که از پنجرههای بزرگ اتاق به داخل میآمد شادی را به تمام وجودم هدیه کرد. بهقدری انرژی گرفتیم که سریع به استخر رفتیم. بعد از استخر در اتاق سفارش کیک و نوشیدنی دادیم.
گلدن سندز پنانگ مالزی (Golden Sands)
بعد از کمی استراحت برای قدم زدن به تفریحگاه Golden Sands در ساحل Batu Feringgi رفتیم و کمی خوراکی خوردیم و قدم زدیم و بیشتر افرادی که میدیدیم به نظر مهاجر میآمدند و افراد بومی را اصلاً ندیدیم. در ساحل انواع غذاهای مالایی، هندی، چینی، مدیترانهای و عربی به فروش میرسید. برای عصرانه یک خرچنگ چیلی سفارش دادیم که بسیار تند بود. یک گورنگ هم که تکه مرغی سرخشده بود سفارش دادیم. ادویههای خیلی خوبی به گورنگ زده بودند و خیلی خوشمزه شده بود. دوباره یکی گورنگ سفارش دادیم.
بعد از عصرانه به هتل برگشتیم. انگار تازه چشمانمان به هتل بازشده بود. شروع کردیم به خواندن کاتالوگ هتل. امکانات هتل خیلی زیاد بود، استخر سرپوشیده، استخر سرباز، سالن بدنسازی، سالن زیبایی، چند رستوران و سالن ماساژ . به همسرم به خاطر انتخاب چنین هتلی آفرین گفتم. کمی استراحت کردیم و برای شام به رستوران Bali Hai رفتیم. ظاهر این رستوران شبیه کلبه بود و با نورهای زیبایی آذینشده بود. آکواریوم بزرگ و زیبایی هم دورتادور میزها را گرفته بود. مشغول تماشای ماهیهای رنگارگ آکواریوم بودم که همسرم یک بشقاب میگو و یک پرس ناسی داگانگ (Nasi Dagang) سفارش داد.
در ناسی داگانگ برنجی بود که کاملاً خمیر و له بود و طعم نارگیل میداد. یک تخممرغ آب پز دور ظرف که یک برگ بود ترشیهای رنگارنگ و سبزیجات پخته از هرکدام کمی ریخته بودند. کمی هم نان کنار برنج قرارگرفته بود. غذای بدی نبود ولی من میگو رو ترجیح دادم و فقط کمی از برنج ناسی داگانگ خوردم. خیلی زود شام خوردیم.
کلیس
بعد از آن به دیدن کلیسای Joseph’s Novitiate رفتیم در نزدیکی این کلیسای زیبا مرکز خرید گورنی پاراگون (Gurney Paragon) که خیلی بزرگ بود رفتیم. در دو طبقهی اول همهچیز خیلی گران بود مغازهها هم فوقالعاده لوکس بودند. به طبقات بالا که رفتیم کمی از قیمتها کم شد ولی برخلاف تصورم لباس از تهران گرانتر بود. حدود چهار ساعت در این مرکز خرید بزرگراه رفتیم و خریدهای کوچکی انجام دادیم. زمین مرکز خرید گورنی پاراگون سنگ مرمر روشن و تمییز بود. ساعت از نیمهشب گذشته بود که هر دو گرسنه شدیم و به فود کورت رفتیم و همبرگر خوشمزهای خوردیم. بعد از این شام خوشمزه رفتیم هتل.
بعد از عصرانه به هتل برگشتیم. انگار تازه چشمانمان به هتل بازشده بود. شروع کردیم به خواندن کاتالوگ هتل. امکانات هتل خیلی زیاد بود، استخر سرپوشیده، استخر سرباز، سالن بدنسازی، سالن زیبایی، چند رستوران و سالن ماساژ . به همسرم به خاطر انتخاب چنین هتلی آفرین گفتم. کمی استراحت کردیم و برای شام به رستوران Bali Hai رفتیم. ظاهر این رستوران شبیه کلبه بود و با نورهای زیبایی آذینشده بود. آکواریوم بزرگ و زیبایی هم دورتادور میزها را گرفته بود. مشغول تماشای ماهیهای رنگارگ آکواریوم بودم که همسرم یک بشقاب میگو و یک پرس ناسی داگانگ (Nasi Dagang) سفارش داد.
در ناسی داگانگ برنجی بود که کاملاً خمیر و له بود و طعم نارگیل میداد. یک تخممرغ آب پز دور ظرف که یک برگ بود ترشیهای رنگارنگ و سبزیجات پخته از هرکدام کمی ریخته بودند. کمی هم نان کنار برنج قرارگرفته بود. غذای بدی نبود ولی من میگو رو ترجیح دادم و فقط کمی از برنج ناسی داگانگ خوردم. خیلی زود شام خوردیم.
کلیس
بعد از آن به دیدن کلیسای Joseph’s Novitiate رفتیم در نزدیکی این کلیسای زیبا مرکز خرید گورنی پاراگون (Gurney Paragon) که خیلی بزرگ بود رفتیم. در دو طبقهی اول همهچیز خیلی گران بود مغازهها هم فوقالعاده لوکس بودند. به طبقات بالا که رفتیم کمی از قیمتها کم شد ولی برخلاف تصورم لباس از تهران گرانتر بود. حدود چهار ساعت در این مرکز خرید بزرگراه رفتیم و خریدهای کوچکی انجام دادیم. زمین مرکز خرید گورنی پاراگون سنگ مرمر روشن و تمییز بود. ساعت از نیمهشب گذشته بود که هر دو گرسنه شدیم و به فود کورت رفتیم و همبرگر خوشمزهای خوردیم. بعد از این شام خوشمزه رفتیم هتل.
تورمالزی و سفر به پنانگ؛ روز دوم
صبح خیلی زود بیدار شدیم و بعد از صبحانه متنوع هتل به تپه پنانگ رفتیم. با قطار نیم ساعت طول کشید که به بالای تپه رسیدیم. هوا روزها خیلی گرم بود و اینکه ما زود رفتیم از تابش شدید آفتاب در امان بودیم دمای تپه پنانگ هم از خود شهر کمتر بود و تقریباً خنک بود. حسابی پیادهروی کردیم و در طبیعت زیبایش عکس گرفتیم. بالای تپه مسجدی باشکوه، رستورانها و غرفههایی بودند که هم غذا و هم سوغاتی و صنایعدستی میفروختند. بعد از آن با اتوبوس به معبد Kek Lok si رفتیم. این معبد که بزرگترین معبد بودائیان جنوب شرقی آسیا است، پر از راهروهای پیچدرپیچ بود که در آن غرفههایی بودند و اجناسی برای فروش داشتند. نقاشیهای زیبای این معبد من را مجذوب خودش کرده بود. برکهای بزرگ پر از لاکپشتهای بزرگ و کوچک در حیاط این معبد قرار داشت که نظرمان را خیلی جذب کرد.
در سفر به پنانگ مالزی این دو غذا را امتحان کنید
برای ناهار به رستوران نزدیک معبد رفتیم و سانگ هار نودلز (Sang Har noodles) و ساتای (Satay) سفارش دادیم طبق قرارم با همسرم همیشه دو غذا، از هرکدام یکی و اولویت انتخاب با من !!! چقدر من خوشسفرم فقط خودم باید بگویم. به نظرم ساتای خوشمزهتر بود. به پارک ملی پنانگ رفتیم تقریباً خارج از شهر بود. ساحل میمونها (Monkey Beach) در همین پارک قرار داشت تا عصر در آنجا بودیم و خیلی خوش گذشت. برای ورود به پارک پولی نگرفتند ولی قسمتهایی از آن پولی بود که ما از آنها صرفنظر کردیم.
محله هند کوچک در مالزی (Little India)
عصر به منطقه "هند کوچک" رفتیم و کمی پیادهروی کردیم. اسنکهای خیلی خوشمزهای که در روغن سرخشده بودند بر روی چرخدستیها برای فروش بود. فکر کنم هفت تایی خوردم. من که نمیتوانم از خوردنیهای مالزی بگذرم. اگر به همین روال ادامه دهم، بعد از سفر فکر کنم 5-6 کیلویی چاق بشوم.
برای رفتن به هتل با ریکشا برگشتیم. ریکشا سهچرخههای رکابی هستند که سوار شدن بر آنها خیلی کیف میداد. قیمت ریکشا هر ساعت 15 رینگ است. کمی استراحت کردیم و شام را در رستوران هتل خوردیم. بعد از شام به مرکز خرید Queensbay رفتیم. کمی دور از شهر بود. این مرکز خرید 5 طبقه داشت و بیشتر برندهای مشهور در آن فروشگاه داشتند. قیمتها نسبتاً ارزانتر از مرکز خریدی بود که دیشب رفته بودیم. با گفتن این جمله به خودم اجازه دادم تا حسابی خرید کنم. همسر خوشاخلاقم هم هیچ چیز نمیگفت فقط ده دقیقه یکبار نفسی عمیق به بیرون میداد که ما نفهمیدیم آه بود یا علامت کلافگی. تقریباً تمام سوغاتیها و هر چیزی که لازم بود را خریدیم و با خستگی بسیار به هتل برگشتیم.
سفرنامه پنانگ و مالزی؛ روز سوم
صبح کمی بیشتر خوابیدیم کف پای چپم از دیشب تاول زده بود و اذیتم میکرد. صبحانهی مفصلی خوردیم و از فروشگاهی که نزدیک هتل بود یک کفش راحتی خریدم. سریع به موزه پنانگ، برج کومتار و موزه باتیک رفتیم. موقع ناهار که شد به دلیل هوای خیلی گرم اصلاً میل نداشتیم و فقط نوشیدنی خوردیم. مسجد کاپیتان کلینگ (Kapitan Keling) و گالری هنری (Lubus Farquhar) را هم دیدیم، به نظرم خیلی جالب بودند مخصوصاً مسجد کاپیتان کلینگ. بعد از ظهر شده بود که به بندر Teluk Awak رسیدیم. قایق سوار شدیم و کمی در ساحل نشستیم و صحبت کردیم.
البته از خوراکیهای خوشمزهای که در ساحل میفروختند هم حسابی خوردیم. کمکم هوا تاریک شد و ساحل با نورپردازیهای زیبا رویایی تر به نظر میرسید. دلمان نمیآمد آنجا را ترک کنیم. پس باز هم ماندیم و بر روی ماسههای نرم ساحل قدم زدیم. شام را در همانجا خوردیم و نزدیک نیمهشب بود که به هتل رسیدیم. باید بگویم که بیشتر رفتوآمدمان را با کمک برنامه Grab که مانند اسنپ خودمان است انجام میدادیم. در مواقعی هم تاکسی سوار میشدیم، البته فقط تاکسیهای زردرنگ چون قیمت کمتری داشتند.
البته از خوراکیهای خوشمزهای که در ساحل میفروختند هم حسابی خوردیم. کمکم هوا تاریک شد و ساحل با نورپردازیهای زیبا رویایی تر به نظر میرسید. دلمان نمیآمد آنجا را ترک کنیم. پس باز هم ماندیم و بر روی ماسههای نرم ساحل قدم زدیم. شام را در همانجا خوردیم و نزدیک نیمهشب بود که به هتل رسیدیم. باید بگویم که بیشتر رفتوآمدمان را با کمک برنامه Grab که مانند اسنپ خودمان است انجام میدادیم. در مواقعی هم تاکسی سوار میشدیم، البته فقط تاکسیهای زردرنگ چون قیمت کمتری داشتند.
سفر به پنانگ؛ روز چهارم
امروز روز آخر سفرمان بود. باورمان نمیشد همه چیز زود گذشت. مثل همه روز صبحانه را در هتل خوردیم و به ساحل باتو فرینگی (Batu Ferringhi) رفتیم. آفتاب گرم و صخرههای کوچک و بزرگ این ساحل نظرمان را جلب کرد. کمی غواصی کردیم و بعد از آن عکس گرفتیم.
در یکی از رستورانهای رویایی ساحلی ناهار خوردیم. ناسی قندهار سفارش دادیم. برنج نرم با طعم نارگیل و تکههای مرغ و گوشت بود. مزهی خوبی داشت مخصوصاً که ماخیلی هم گرسنه بودیم. ساعت از دو گذشته بود که به هتل رسیدیم. پرواز ما ساعت هفت بود. چمدانها را سریع جمع کردیم و به سمت فرودگاه رفتیم.
اما در پایان چند توصیه برای شما دوستانی که قصد سفر به پنانگ مالزی را دارید :
• نرمافزار Grab را حتماً در موبایلتان نصب کنید.
• در مالزی نوشیدنیهایی به نام +100 به فروش میرسد که املاحی دارند که برای جلوگیری از گرمازدگی مفید هستند.
• برای سفر لباسهای نخی و خنک به همراه داشته باشید.
• خیلیها را دیدیم که در کمپها چادر زده بودند وقتی جویا شدم متوجه شدم که هزینه ورودی کمپها شبی 5 رینگ است.
در یکی از رستورانهای رویایی ساحلی ناهار خوردیم. ناسی قندهار سفارش دادیم. برنج نرم با طعم نارگیل و تکههای مرغ و گوشت بود. مزهی خوبی داشت مخصوصاً که ماخیلی هم گرسنه بودیم. ساعت از دو گذشته بود که به هتل رسیدیم. پرواز ما ساعت هفت بود. چمدانها را سریع جمع کردیم و به سمت فرودگاه رفتیم.
اما در پایان چند توصیه برای شما دوستانی که قصد سفر به پنانگ مالزی را دارید :
• نرمافزار Grab را حتماً در موبایلتان نصب کنید.
• در مالزی نوشیدنیهایی به نام +100 به فروش میرسد که املاحی دارند که برای جلوگیری از گرمازدگی مفید هستند.
• برای سفر لباسهای نخی و خنک به همراه داشته باشید.
• خیلیها را دیدیم که در کمپها چادر زده بودند وقتی جویا شدم متوجه شدم که هزینه ورودی کمپها شبی 5 رینگ است.
دوست فاینداتور، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
(پس از تایید، نمایش داده می شود.)