اخذ ویزا

بلیط قطار

رزرو هتل 

اجاره خودرو

قیمت تور برزیل

آب و هوای مشهد

سفرنامه کرمانشاه

سفرنامه کرمانشاه

۱۳۹۷/۱۱/۱۳
نوشتن سفرنامه و یادداشت کردن خاطرات و اطلاعات مربوط به هر سفر همیشه یکی از لذت‌بخش‌ترین دل‌مشغولی‌هایم بوده ولی در تمام طول مسیر برگشت از این سفر به این فکر می‌کردم که این بار نوشتن سفرنامه برایم کار سختی خواهد بود. چون میدانم نمی‌توانم عشقی را که به وجب وجب خاک ایرانم همیشه داشته‌ام و حالا با دیدن مناظر روح‌نوازی که زیبایی‌شان نفسم را در سینه حبس می‌کند و تاریخ کهنی که با دیدنش هنوز در بهت و حیرت هستم ، این عشقِ هزاران برابر شده را توصیف کنم. در این ماه تصمیم گرفتیم تور طبیعت گردی ایران برای بازدید از دو شهر مهم کردستان و کرمانشاه انتخاب کنیم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که این‌همه نسبت به این قسمت از سرزمینم احساس تعلق پیدا کنم. طوری که انگار دلم می‌خواهد با چنگ و دندان ،اورامانات و سرسبزی آن و آثار کهن بیستون را برای ایرانم حفظ کنم. شاید هم دیدن رودخانه‌های کم آب و وحشت از خشک‌سالی و ترس از بین رفتن سرسبزی و همین‌طور زمزمه‌هایی که هر از گاهی در مورد نارضایتی کردهای غیور،به گوشم رسیده، باعث این احساس شده باشد. به هر حال امیدوارم لااقل عکس‌ها گویای حس و حال این سفر باشند.

نقشه سفر از تهران به کرمانشاه + کلیک کنید

نقشه سفر از تهران به کرمانشاه + کلیک کنید


سفر به کرمانشاه و کردستان

در آخرین روزهای فروردین‌ماه به لطف و تلاش بسیار دوستان خوبمان و با هماهنگی‌هایی که از هفته‌ها پیش انجام‌شده بود راهی سفر چهار روزه‌مان به کردستان شدیم. اولش کمی نگران از دست دادن دو روز کاری و همین‌طور مدرسه نرفتن بچه‌ها بودیم ولی واقعاً این سفر ارزش بیشتر از این‌ها را داشت و از اینکه تور کرمانشاه و تور کردستان را انتخاب کردیم بسیار خوشحال بودیم.

توقف در همدان جهت صرف صبحانه

سفر را صبح زود با همراهی دوستان و هم‌سفران یکدل با سرپرستی تور لیدر پرانرژی و بامعلوماتمان شروع کردیم و صفای وجود تک‌تکشان باعث شد که در طول مسیر طولانی سفرمان ذره‌ای احساس خستگی نکنیم. سفرمان از تهران به سمت جاده‌ی ساوه آغاز شد و برای صرف صبحانه به هتل بوعلی همدان رسیدیم. حیف که فرصت زیادی برای توقف در همدان نداشتیم و فقط توانستیم آرامگاه باباطاهر عریان و ابوعلی سینا را از توی اتوبوس ببینیم.

شهرستان صحنه و مزرعه کُلزا

از شهرستان صحنه و مزرعه‌هایی عبور کردیم که مملو از گل‌های زرد کُلزا بودند که از آن‌ها روغن تهیه می‌شود.

بیستون بر سر راه است...

در سی کیلومتری کرمانشاه به شهر بیستون بر دامنه‌ی کوه بیستون در شهرستان هرسین رسیدیم.

واژه‌ی بیستون در ابتدا بَغِستان به معنی جایگاه و سرزمین خدایان بوده است. (بَغ به معنی خدا است همان‌طور که بغداد یعنی خداداد) کتیبه‌ی بیستون نخستین سنگ‌نوشته‌ی جهان، نخستین متن شناخته‌شده‌ی ایرانی ، از آثار هخامنشیان، بزرگ‌ترین سند تاریخی ایران و جهان بر دامنه‌ی کوه بیستون هست و شرح پیروزی داریوش بزرگ را نشان می‌دهد و از مهم‌ترین آثار ثبت‌شده‌ی ایران در میراث جهانی یونسکو است.

بیستون

این کتیبه بافاصله‌ی 70 متر از سطح زمین حک‌شده ،ارتفاع لوح کتیبه‌ی بیستون حدود 8 متر و طول آن 22 متر است. متن کتیبه در 525 سطر و 5 ستون نوشته‌شده است. دور از دسترس بودن این کتیبه نشان می‌دهد که داریوش کبیر، تاریخ عظمت خود را نه‌تنها برای مردم روزگار خود، بلکه برای آیندگان نوشته است و باید سپاسگزار داریوش بزرگ باشیم که فرمان داد پلکانی را که به این کتیبه منتهی می‌شد بعد از اتمام ساخت کتیبه بتراشند تا از گزند روزگار و انسان شرور دور نگه‌داشته شود. هرچند با تمام این‌ها در زمان جنگ جهانی اول و دوم، قسمت‌هایی از این کتیبه توسط سربازانی که ازآنجا عبور میکرده اند ،آسیب‌دیده‌اند نقش‌های کتیبه از فاصله‌ی دور و با توجه به داربستی که برای مرمت در جلوی کتیبه بسته‌اند، قابل‌دیدن نبودند و مسئول میراث فرهنگی که در آنجا حضور داشت، از روی عکس‌های بزرگی که از کتیبه گرفته بودند، این توضیحات را داد:

لوح کتیبه‌ی بیستون

نشان فَرَوَهَردر بالای کتیبه بیستون به چشم می‌خورد.
اهورامزدا با همان شمایلی که همیشه نشان داده می‌شود با چهره‌ی انسانی با ریش مستطیلی به شیوه‌ی پادشاهان آشور،از میان‌پرتوهای نور یک قرص بزرگ خورشید، پدیدار شده و در حال پرواز بر روی سه ردیف پر بر روی بال‌های فروهر که نشانگر گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک است. روی سر او یک تاج تابناک با شاخ‌هایی است که نشانه و رمز خدایی بودن اوست.فروهر در واقع نام آریاییِ کلمه ای در زبان عربی به معنای روح است.
قدمت این نشان به بیش از چهار هزار و پانصد سال بر می گردد و جای بسی افتخار دارد که نشانگر این است که اعتقاد ایرانیان به وجود فروهر یا همان روح ، به پیش از زایش زرتشت برمی گردد.
زمانی که تقریباً تمام اقوام کره‌ی خاکی، سرگرم بت‌پرستی بوده‌اند و تمام وجود انسان را همین کالبد خاکی می‌دانستند، در همین زمان آریاییان باستان معتقد بودند انسان علاوه بر کالبد خاکی دارای روح است که بعد از مرگ از بدن فانی جدا می‌شود. فروهر در تمام سنگ‌نوشته‌های پادشاهان هخامنشی و ساسانی دیده می‌شود، ازجمله در کاخ‌های پرسپولیس.
به عقیده‌ی زرتشتیان ، فروهرها یا همان روح‌ها، هرسال در فروردین‌ماه به زمین می‌آیند و برکات آسمانی با خود می‌آورند و روز سیزدهم فروردین به آسمان برمی‌گردند.به همین خاطر آریایی‌ها در شب آخرین چهارشنبه‌ی سال به بالای تپه‌ها می‌رفتند و با روشن کردن آتش و مراسم باشکوهی، به استقبال فروهرها می‌رفتند که به چهارشنبه‌سوری مشهور است. سپس در روز سیزدهم فروردین برای بدرقه‌ی فروهرها به دشت‌ها رفته و جشن برپا می‌کردند که همان سیزده‌بدر است.
چنین مراسمی بااین‌همه قدمت را باید دقیقه به همان سبک و سیاق ، حفظ کرد...
نکته‌ی جالب دیگر در نماد فروهر،حلقه‌ای است که در دست چپ اهورامزدا وجود دارد و نشان عهد و پیمان بین انسان و خدای واحد است. رد و بدل کردن حلقه در هنگام ازدواج نیز برگرفته از همین حلقه‌ی فروهر است که در اصل نشانی آریایی است که به تمام جهان صادرشده است و نشان‌دهنده‌ی قبول پیمان وفاداری است.
در تمام اجزاءِ نشان فروهر که نماد ملی ما ایرانی‌هاست، مفهوم و دانشی نهفته است که در زندگی آریایی‌های باستان جریان داشته. در کتیبه‌ی بیستون ،اهورامزدا با دست چپ حلقه‌ای را به سمت داریوش بزرگ دراز کرده که نشانه‌ی عهد و پیمان بین داریوش و اهورامزدا و یگانه‌پرستی داریوش و نشانه‌ی تسلیم قدرت و پادشاهی به اوست، و با دست راستش که بلند کرده، خیروبرکت برای داریوش می‌خواهد. پایین‌تر داریوش درحالی‌که دست راستش به حالت دعا و نیایش به‌سوی اهورامزدا دراز است ،گوماته مغ ، پادشاهِ یاغیان را زیر پا گرفته و به بند کشیدن یاغیان را به نمایش می‌گذارد.
سال‌ها طول کشید تا توانستند از خط میخی کتیبه‌ی بیستون رمزگشایی کنند و دریابند که نوشته‌های کتیبه درباره‌ی معرفی داریوش و گستره‌ی شاهنشاهی او و شرح پیروزی‌هایش و تأکید بر درست بودن آنچه در کتیبه نوشته‌شده و مبرا دانستن داریوش از پلیدی و دروغ‌گویی و تبهکاری و درخواست او از آیندگان برای حفظ کتیبه و دعا برای حافظان آن هست و این همان خواست داریوش و میل او به جاودانگی است.
سنگ‌نبشته‌ی بیستون بر روی سنگ‌هایی از جنس آهک ایجادشده که از آثار رنگ لعاب و بقایای سربی که در چند سطر آن دیده‌شده، این‌طور به نظر می‌آید که در پایان کار برای افزایش طول عمر اثر، تمام نمای آن را با اندودی ناشناخته پوشانده‌اند. کتیبه‌ی گودرز نیز اثر ارزشمند دیگری در بیستون است.

کتیبه‌ی گودرز

اینکه تمام این آثار در یکجا قرار داشته، نشان می‌دهد که این محل بدون تردید از مکان‌های مقدس ایرانی به شمار می‌رفت. چون آب هم که مظهر پاکی و روشنایی است از دل کوه بیستون به بیرون روان است. داریوش بزرگ هم به دلیل اهمیت موقعیت کرمانشاه و کوه‌های صخره‌ای آن، این مکان را برای کتیبه‌ی ارزشمند بیستون انتخاب کرد. سراب بیستون، چشمه‌ای است که از دل زمین می‌جوشد و آبِ آن ، در برکه‌ای که چندان هم بزرگ نیست جمع می‌شود.

سراب بیستون

همیشه فکر می‌کردم سراب ، به معنی خیال و تصور آب است و درخششی است که در بیابان‌ها و سراشیبی‌ها دیده می‌شود و از دور، توَهّم وجود آب است و در حقیقت انعکاس نور خورشید است ، ولی باکمی جستجو فهمیدم در فرهنگ فارسی عمید، سراب به معنی سرچشمه و چشمه هم هست.

تندیس هرکول

کمی جلوتر از کتیبه‌ی داریوش به تندیس هرکول میرسیم که 2200 سال است بر دامنه ی کوه نشسته و استراحت می کند.

تندیس هرکول

تندیس هرکول ، خدای جنگ یونانیان، بر دامنه‌ی کوه بیستون به نشانه‌ی پیروزی یونانیان بر ایرانیان در دوران سلوکی ساخته شد. تندیس هرکول با ریش‌های مجعد به‌طور نیم‌خیز به آرنج تکیه داده و در دست چپش پیاله‌ای شراب دارد و روی پوست شیر استراحت می‌کند و از پشت به کوه متصل است. کتیبه‌ای به زبان یونانی قدیم در کنار آن روی سنگ نقش بسته است و نقوشی از درخت زیتون که از شاخه‌ی آن کماندان و تیردانی آویزان شده، قرار دارد. البته سر این مجسمه دو بار کنده و دزدیده‌شده ولی هر دو بار پیداشد. سر اصلی مجسمه‌ی هرکول، در گنجینه‌ی میراث فرهنگی نگهداری می‌شود و هنرمندان سر جدیدی از همان جنس یعنی سنگ‌آهک ساخته‌اند و بر روی مجسمه نصب‌کرده‌اند. از آنجا که در فرهنگ یونان و روم، برهنگی به‌عنوان یکی از شاخص‌های زیبایی مطرح بود، مجسمه‌ها را به‌صورت برهنه می‌ساختند و هرکولِ بیستون، خدای جنگ که نماد قدرت و مردانگی بوده، طبق این اصول ساخته‌شده بود که تا قبل از انقلاب برهنگی نمایان بودند.

غارهای کرمانشاه

چندین غار هم در دامنه‌ی کوه بیستون وجود دارد که معروف‌ترین آن‌ها غار شکارچیان است و در آن ابزارهای سنگی و استخوانی مربوط به شکار همین‌طور تراشِ سنگ و همین‌طور استخوان‌هایی مربوط به حیواناتی مانند اسب وحشی، گراز،غزال، گاو وحشی و گوزن متعلق به 70 تا 40 هزار سال پیش کشف شد. همچنین استخوان ساعد یک انسان متعلق به این دوره در غار پیدا شد که در موزه‌ی پنسیلوانیا نگهداری می‌شود.
غار مرتاریک، مردور، مر خر، مر آفتاب نیز ازدیگر غارهای پیش از تاریخ در بیستون هستند.

کنده کاری فرهاد تراش در نزدیکی کوه بیستون

فرهادتراش یا فراتاش، دیواره ی عظیمی است که در قسمت غربی کوه بیستون بر روی کوه حجاری شده است. با ارتفاع 45 متر و عرض حدود 200 متر و مربوط به دوره ی ساسانی است.

فرهادتراش یا فراتاش

برخی باستان شناسان عقیده دارند اینجا مکانی بوده که قرار بوده کاخی در آنجا ساخته شود و با مرگ پادشاه، نیمه‌کاره رها می‌شود و برخی دیگر معتقدند که منظور از ساخت این صفحه، نوشتن و نمایاندن یک واقعه‌ی تاریخی بزرگ توسط خسروپرویز ساسانی بود بنا به داستان‌های قدیمی، فرهاد تراش، اثرِ تیشه‌ی فرهاد بر کوه بیستون به خاطر عشق به شیرین است.
نظامی گنجوی در کتاب خسرو و شیرین خود، از این اثر، بسیار یاد کرده است.
نظامی از مردی به نام فرهادِ کوه‌کن می‌نویسد که عاشق شیرین، زن ِ ارمنی خسروپرویز ، می‌شود. بر اساس این افسانه ، خسروپرویز به فرهاد دستور می‌دهد که دور کوه بیستون را برش بزند تا به آب برسد و اگر موفق شد می‌تواند با شیرین ازدواج کند. پس از سال‌ها و کندن نیمی از کوه، آب پیدا می‌شود ولی خسروپرویز به فرهاد خبر می‌دهد که شیرین فوت کرده است. فرهاد هم از ناراحتی ، تبر را به بالا می‌اندازد و در اثر ضربه‌ی تبر، در جا می‌میرد.
بیستون را عشق کند ولی شهرتش فرهاد بُرد.
می‌گویند اگر در بیستون سکوت کنی، هنوز صدای تیشه‌ی فرهاد را که با عشق کوه را می کند، می‌توان شنید.
با دیدن برش عظیم فرهاد تراش روی کوه بیستون و از تصور حقیقت داشتن این افسانه، و وجود داشتن چنین عشقی، روحم به پرواز درمی‌آید. دل کندن از بیستون سخت بود ولی باید به سمت کرمانشاه حرکت می‌کردیم.
تقریبا در اکثر مناطق مختلف ایران، می توان ردّ پای تاریخ را مشاهده کرد و کرمانشاه از جمله ی آن مناطق است.

توقف در طاق بستان کرمانشاه

طاق بستان نیز همانند بیستون مکان بی نظیری است که با حیرت و تحسین به تماشایش می نشینیم.

طاق بستان کرمانشاه

طاق بستان که 1500 سال پیش در زمان ساسانیان ساخته شد، شاهکار شاهان ایران کهن و شکوه هنر ساسانی است که تفرجگاه شاهان و برای نمایش قدرت آنان ساخته شده و صحنه هایی از تاج گذاری خسرو پرویز، اردشیر دوم، شاهپور دوم و سوم و چند کتیبه با خط پهلوی و نقوش برجسته ای از مراسم شکار گراز توسط سوارکاران و نواختن موسیقی با چنگ، در دو طاق کوچک و بزرگ حک شده است.
طاق بستان در زبان کرمانشاهی، تاق وه سان، به معنی طاقی از سنگ است و در مسیر جاده ی ابریشم قرار دارد.

تاق وه سان
در بالای طاق بزرگ، سه تندیس دیده میشود، فروهر در سمت راست، شاه در وسط و آناهیتا فرشته ی آب که نماد سرسبزی و خرمی است در سمت چپ. خسروپرویز علاقه ی زیادی به آناهیتا داشت و معبد آناهیتا را هم در نزدیکی کنگاور در شرق کرمانشاه ساخت و در آنجا دل به شیرین سپرد... در قسمت داخلی چپ طاق بزرگ،سنگ‌نگاره‌ای ناشیانه از محمدعلی میرزا یک حاکم خودخواه در دوران قاجار که می‌خواسته از خود در زیر این طاق یادگاری به‌جا بگذارد، حجاری‌شده که در مقایسه با نقوش اصلی طاق که در زمان ساسانیان حک‌شده، بسیار بچه‌گانه می‌نماید، طوری که مجبور شده‌اند برای زیباتر نشان دادنش، آن‌ها را رنگ کنند و حتی ناصرالدین‌شاه هم هنگام دیدن این نقوش ناشیانه ، در سفرنامه‌ی خود نوشته : " الحق مایه ی تضییع طاق شده است."

سنگ‌نگاره‌ای ناشیانه از محمدعلی میرزا

یکی از ویژگی‌های این مجموعه‌ی تاریخی،وجود چشمه‌های جوشان آب در کنار سنگ‌نگاره‌ها و طاق‌های سنگی است ، که در اتفاقی بی‌سابقه در تیرماه سال 1394، این چشمه‌های آب هزاران ساله به‌یک‌باره خشکید . این خشکیدن دریاچه می‌توانست پرونده‌ی ثبت جهانی طاق‌بستان را ببندد. ولی در اتفاقی عجیب‌تر از خشکیدن ناگهانی آن، بعد از چند روز، این چشمه‌ها به‌یک‌باره طغیان کردند و دریاچه دوباره پر آب شد!

چشمه‌های جوشان


چشمه‌های جوشان آب در کنار سنگ‌نگاره‌ها

خدا می‌داند حفر چاه‌های عمیق غیرمجاز،سدسازی‌های بی‌رویه یا چه علتی باعث شده که این چشمه‌های 1700 ساله به این حال وروز عجیب بیافتند!.... بعد از اینهمه بازدید و هیجان بسیار از دیدن این همه شگفتی، حسابی گرسنه شده بودیم. برای صرف ناهار به رستوران باصفایی روبروی محوطه ی طاق بستان رفتیم که در حیاطش ،تخت های چوبی قرار داده بودند و میتوانستیم لذت خوردن دنده کباب معروف کرمانشاه را در هوای بینهایت مطبوع بهاری تجربه کنیم.
دنده کباب ، محبوب ترین غذای کرمانشاه است که بسیار خوشمزه و چرب است. خورشت خلال هم از غذاهای سنتی و معروفشان است که با روغن کرمانشاهی فراوان طبخ میشود و چشیدن آن هم خالی از لطف نبود.

مسیر حرکت به شهر تاریخی پاوه

بعد از کمی استراحت به سمت پاوه راه افتادیم.
در دامنه ی کوهی در جاده ی روانسر به سمت پاوه، روستایی به نام قوری قلعه قرار دارد که غاری با همین نام در دل کوه در این روستا قرار گرفته است.

شهر تاریخی پاوه

غار قوری قلعه ،بزرگ‌ترین غار آبی در قاره‌ی کهن آسیا، با پیشینه‌ی 65 میلیون سال است. درنهایت افسوس، زمانی به غار رسیدیم که امکان بازدید از داخل غار وجود نداشت ، و فقط توانستیم از جلوی ورودی غار، حوضچه‌هایی را که در جلوی غار وجود داشت ببینیم. عمق این حوضچه‌ها درجاهایی از غار به 14 متر می‌رسد.

حوضچه

در کنار غار قوری قلعه، فروشندگان صنایع‌دستی که بیشتر ظرف‌هایی از مس و چوب و خوراکی‌های محلی داشتند، به چشم می‌خوردند. سبزی‌های کوهی مثل آویشن، بهارنارنج، پونه‌ی کوهی و سماق کوهی، همین‌طور شیره‌ی انگور و رب نارنج و رب لیمو از چیزهایی بودند که نمی‌شد از خریدشان صرف‌نظر کرد.
بعد از غروب آفتاب، در جاده‌ها هیچ چراغ و نوری دیده نمی‌شد و فقط نور اندک چراغ ماشین‌ها، راه پرپیچ‌وخم جاده را نشان می‌داد.
بنابراین ترجیح دادم مخصوصاً هنگام عبور از پیچ‌های تند کوهستان، چشم‌هایم را ببندم و از یادآوری آنچه امروز دیده‌ام ، در ذهنم لذت ببرم.
شب‌هنگام به پاوه رسیدیم. بزرگ‌ترین شهر پلکانی ایران با آب‌وهوای کوهستانی بسیار مطبوع. هتل سه ستاره‌ی ارم پاوه، بااینکه امکانات چندانی نداشت ولی با توجه به اینکه در ارتفاعات زیاد و در نزدیکی مرز ایران و عراق، بسیار نزدیک به حلبچه قرار داشت، بازهم برایمان قابل‌قبول بود. مردمان پاوه با گویش هورامی که از مهمترین گویشهای کردی است صحبت میکنند.
در گویش هورامی، واژه‌ی پاوه به معنی پایدار و ایستاده است. بعضی‌ها هم آن را به پاو، سردار یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی، نسبت می‌دهند.
البته پاوه در لغت‌نامه‌ی دهخدا به معنی پاکیزه هم آمده، یعنی پاک در قبول ادیان در طول تاریخ، پاکی در گفتار و پندار و کردار نیک.
صبح که بیدار شدیم با دیدن کوه‌های سر به فلک کشیده‌ی شاهو ، با تمام وجود خدا را شکر کردم که امکان دیدن این طبیعت مسحورکننده را به من هم داده.
چون در جاده‌ی کوهستانی و پیچ‌درپیچ و باریک ، امکان عبور ماشین‌های سنگین نبود، چمدان‌ها را به اتوبوسمان سپردیم و سوار بر مینی‌بوس همراه اعضای دوست‌داشتنی تورمان به سمت اورامانات حرکت کردیم.


ادامه مطلب سفرنامه کردستان را بخوانید

۵۹۹۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۳ نویسنده : ن جواهری
نظرات کاربران
دیدگاه
  • عظیمی ۱۳۹۷/۰۲/۱۳

    سلام

    ممنون از مطلب زیبای شما
    من که خود کرمانشاهی هستم واقعا از مطالب شما لذت بردم
    شما متاسفانه بخش کوچکی از کرمانشاه رادیده اید
    امیدوارم فرصتی باشد تادرخدمتتان باشیم واز بخش های دیگر استان بازدید کنید 

    ۰
    ۱
  • طاهره ۱۳۹۷/۰۲/۰۹

    سفر نامه زیبایی بود خیلی دقیق و کامل همه چیز توصیف شده بود. خیلی ممنون. بی صبرانه منتظر ادامه آن هستم

    ۰
    ۱
Loading