سفرنامه ایتالیا | خاطرات واقعی سفر
۱۴۰۱/۰۴/۱۴روز اول سفرنامه ایتالیا | ونیز
طبق برنامه قرار بود شب اول را در ونیز بگذرانیم. اتوبوس در ایستگاه قایقهای تندرو توقف کرد. سوار بر قایق به سمت جزیره ی اصلی ونیز که ریالتین نام دارد حرکت کردیم. با هماهنگی لیدر خوبمان، چمدانها را جداگانه به هتل بردند و ما توانستیم در همان بدو ورود به ونیز، با خیال راحت مبهوت دیدن زیبایی های هستی در این نقطه از جهان باشیم.
ونیز شهر کانالها، شهر مارکوپولو، شهر بالماسکه، با خانه هایی با دیوارهای فرورفته در آب، بی مانند ترین شهر دنیا و دقیقا شبیه تابلوی نقاشی است. ونیز در شمال شرق کشور چکمه ای، ایتالیا، قرار دارد و حدود 800 سال بعد از میلاد مسیح به شکل امروزی به وجود آمد. البته سالها قبل از میلاد هم به عنوان پناهگاهی برای مردم که از حملات ژرمن ها به ستوه آمده بودند، و همچنین به عنوان مکانی برای ماهیگیری استفاده می شد.
ونیز شهری با آب و هوای مدیترانه ای و هم سطح دریا ست که از 118 جزیره که بعضی با پل به هم متصلند و بعضی مجزا، تشکیل شده است. 150 کانال کوچک آنها را به هم وصل می کند. غیر از ریالتین، جزیره ی اصلی ونیز، مهمترین جزایر ونیز عبارتند از:
مورانو، معروف به خاطر هنر شیشه سازی
بورانو، به خاطر توری بافی و همینطور خانه های رنگارنگ (بیشتر محل استراحت بازنشستگان است.)
لیدو، به خاطر ساحل زیبا و آرامش
تورچلو، قدیمی ترین جزیره ی مسکونی در این منطقه است.
ونیز تنها شهر جهان است که در آن ماشین وجود ندارد و جزیره ی اصلی را می توان با پیاده روی به راحتی در یک ساعت تماشا کرد.
در ماه های بارندگی، بالا آمدن آب در ونیز طبیعی است. در مرداد ماه، با وجودی که هوا گرم و شرجی بود ولی به نظرم بهتر از این بود که با بالا آمدن آب مواجه شویم. چون در ونیز، مخصوصا در بهار و پاییز آب تا حدی بالا می آید که رفت و آمد را مختل می کند و کوچه پس کوچه های شهر پر از آب می شود و اهالی ونیز و توریست ها مجبور به پوشیدن چکمه های سیاه بلندی که در گوشه گوشه خیابان ها در آن فصل قابل دسترس است، می شوند.
پرژه سد دریایی متحرک و تدابیر دیگری که برای مبارزه با این مساله تاکنون به کار رفته اند، عملا بی فایده بوده و در ماه هایی از سال طبقه ی اول منازل و مغازه ها پراز آب و غیرقابل استفاده می شوند و به همین خاطر تعدادی از اهالی شروع به مهاجرت از ونیز کرده اند.
اگر شما هم آرزوی دیدن این شهر منحصر بفرد را دارید، فرصت را از دست ندهید. چون معلوم نیست تا چه زمان ونیز وجود داشته باشد!
قبل از سفر در مورد بدبو بودن هوای شهر خیلی شنیده و خوانده بودم که ونیز به عنوان دومین شهر بدبوی جهان معرفی می شود، ولی به نظرم اصلا بوی غیرقابل تحملی نبود. شاید در زمان هایی که سطح آب بالا می آید، این موضوع بیشتر حس شود!
سیستم فاضلاب شهر، سیستم سنتی است و با بالا آمدن آب دریا، بهر حال پس می زند و مقداری از فاضلاب وارد کانال ها می شود.
پل ریالتو در ونیز
پل ریالتو قدیمی ترین پلی است که بر روی کانال بزرگ وجود دارد. جابجایی در کانال ها هم با اتوبوس های دریایی که بسیار کم هزینه هستند مقدور است و هم با قایق های سنتی کوچکی که گُندولا نام دارند، که با وجود قیمت بالایی که برای یک دور میگیرند ولی خاطره بی نظیری از سفر به ونیز برای شما به جا می گذارد.
ونیزی ها به داستانی اعتقاد دارند که دو نفر که عاشق هم هستند، اگر در غروب آفتاب و در زمانی که ناقوس کلیسای سنت مارک در حال نواختن است، سوار بر گُندولا از زیر پل ریالتو عبور کنند و یکدیگر را ببوسند، عشقشان جاودانه می شود.
ونیز و مارکوپولو
قایقران گُندولا که لباس های محلی راه راه پوشیده بود، در سفر نیم ساعته ما، خانه مارکوپولو را هم به ما نشان داد. مارکوپولو تاجر ونیزی که در قرن سیزدهم آسیا را زیر پا گذاشت و آن را به اروپاییان شناساند. مارکوپولو وقتی بعد از بیست و چهار سال به ونیز بازگشت، ونیز در جنگ بود و در جریان این جنگ، مارکوپولو به زندان افتاد. او در زندان تمام سفرهایش را برای هم سلولی اش تعریف کرد و او سفرنامه مارکوپولو را که برگرفته از تعریف های مارکوپولو بود، چاپ کرد. این سفرنامه به قدری جذاب بود که کریستف کلمب را هم تحت تاثیر قرار داد تا به آسیا سفر کند.
گُندولا برای قرن ها وسیله رفت و آمد بود، البته کنترل و نگه داشتن آن کار آسانی نیست. اینطور که می گویند، از حدود صد نفری که هر سال برای گرفتن گواهینامه گندولا در امتحان شرکت می کنند، فقط سه نفر قبول می شوند!
معماری ونیز
با تکنولوژی آن روزها، معماری و فونداسیون خانه ها در ونیز در نوع خود، شاهکاری بی نظیر است. به دلیل قرار گرفتن جزیره در زمین باتلاقی، فونداسیون خانه ها از چوب مخصوصی است که از جنگل های اُسلونی و کُروات، بوسیله کشتی وارد شده اند. این چوب ها ضمن داشتن استحکام و ضخامت بسیار زیاد، ویژگی دیگری دارند که تا وقتی در مجاورت اکسیژن قرار نگیرند، نمی پوسند؛ بنابراین در آب به راحتی می توان از آنها استفاده کرد و در واقع چوب در جریان دایمی آب شور و پر از املاح قرار دارد و طی سال ها، این موجب سخت و سنگی شدن چوب شده است.این شیوه ساخت و ساز بسیار جالب، باعث شده تا ونیز مانند شهرشناوری روی آب به نظر بیاید.
شب اول را بعد از پیاده روی در شهر و سوارشدن بر گُندولا در هنگام غروب و صرف شامی بی نظیر در رستوران ایتالیایی به پایان رساندیم. مخصوصا سالاد بسیار خوشمزه ای که شامل کاهو، کالاماری و صدف با روغن زیتون فراوان و سرکه بالزامیک بود، هر چند باب میل بعضی از دوستان نبود، ولی من واقعا از خوردنش لذت بردم.
هتل شبیه قصرهای قدیمی اروپایی تزیین شده بود و با وجود کوچکی اتاقها و کاغذ دیواری های پررنگ و پرنقش ونگار، خاطره فوق العاده ای از یک شب اقامتمان در ونیز برای ما به جا گذاشت.
روز دوم سفرنامه ایتالیا و میدان سن مارکو و پل افسوس
صبح روز دوم، قبل از روشن شدن کامل هوا، وقتی بچه ها خواب بودند، از فرصت استفاده کردیم و گردش دونفره به یادماندنی در خیابان های ونیز داشتیم. خانه مارکوپولو را که شب قبل، قایقران نشان داده بود، دوباره پیدا کردیم و دیدیم و در خیابان های ونیز که پهنای شان به اندازه فاصله بین دو دست، در حالیکه دست ها را باز کرده ایم، بود، پرسه زدیم و از روی پل ها عبور کردیم و سعی کردیم لحظه لحظه بودن در ونیز را در قلب مان ثبت کنیم.دلیل باریک بودن کوچه های ونیز هم این است که در گذشته، تنها راه ارتباطی، کانال های شهر بوده و درب اصلی هر ساختمانی به یک کانال باز می شده و خیابان ها فقط برای جدا کردن ساختمان ها از هم ساخته شده اند.
بعد از صرف صبحانه به همراه گروه به میدان سن مارکو رفتیم. کلیسای جامع سن مارکو که محل دفن یکی از حواریون حضرت عیسی می باشد، از جمله جاهای دیدنی ونیز است. نمای بیرونی کاخ های قدیمی واقع در میدان سن مارک و پل های کوچک و بزرگی که جزیره ها را بهم متصل می کردند، از دیدنی هایی بودند که در گشت روز دوم و با پیاده روی در خیابان های ونیز دیدیم.
پل آه یا افسوس یکی دیگر از پل های معروف ونیز است. دلیل نامگذاری این است که زندانیان بعد از محاکمه از روی پل به سمت زندان حرکت می کردند و برای آخرین بار از روی این پل، شهر ونیز را می دیدند و افسوس می خوردند.
چاه هایی که در گوشه گوشه خیابان ها دیده می شد، در زمان های بسیار قدیم برای جمع آوری آب باران استفاده می شد و اکنون درب های آن بسته هستند. در صورتی که در سفر به ونیز بیشتر از یک روز زمان داشته باشید، یکی از بهترین گزینه ها رفتن به جزیره ی مورانو و بورانو است.
جزیره مورانوی ونیز
در جزیره مورانو کارگاه های شیشه گری بسیار با ساخته های فوق العاده ظریف و زیبا و البته قیمت های نجومی وجود دارد، نمونه ای از آن کارگاه ها در جزیره اصلی ونیز هم وجود داشت که ما به دیدن آن رفتیم. طرز ساخت گلدان شیشه ای بسیار زیبایی را درآنجا به ما نشان دادند و بعد از بازدید از نمایشگاه و کارهای بینهایت زیبا به خرید گوشواره کوچکی برای دخترم، بسنده کردیم .
پل ریالتو، قدیمی ترین پل شهر بر روی کانال بزرگ، بهترین نقطه ی شهر برای خرید ماسکهای سنتی و دست ساخته های شیشه ای مورانو می باشد.
ماسک های ونیز از جمله دیدنی های ونیز در اطراف پل ریالتو هستند که تاریخچه جالبی دارند. هر ساله کارناوال معروف بالماسکه ونیز در فوریه برگزار می شود که با وجود سرمای هوا در آن هنگام از سال، جاذبه خوبی برای بازدید توریست ها از ونیز می باشد. مردم با این ماسک ها که از جنس چرم و چوب و کاغذ است، به خیابان ها می آیند و شادمانی می کنند. به وسیله این ماسک ها، فقیر و غنی از هم شناخته نمی شوند.
هر کدام از این ماسکها شخصیت خاص خود را دارند. مثلا ماسکی که منقار بزرگی در جلوی خود دارد، مورد استفاده ی پزشکان در قرون گذشته بوده که در هنگام شیوع طاعون استفاده می کردند.
یکی از ماسک ها شخصیتی خرابکار و شاد دارد، ماسک دیگر شخصیتی خشن دارد که مردم را مسخره می کند. یکی دیگر از ماسک ها که محبوبیت خاصی بین مردان دارد، یک ماسک زنانه است که به صورتی است که از داخل در قسمت دهان آن، یک دکمه دارد و باید بوسیله ی دندان نگه داشته شود و چون خانم های ونیزی به پرحرفی مشهورند، با زدن این ماسک عملا نمی توانند حرف بزنند.
تمام ماسک هایی که در فیلم معروف چشمان کاملا بسته با بازی نیکول کیدمن، استفاده شده اند، به صورت سفارشی در ونیز ساخته شده اند.
بعدازظهر، با سوار شدن دوباره بر قایق های تندرو و رسیدن به ایستگاه اتوبوس، سفرمان به سمت فلورانس را ادامه دادیم. حدود سه ساعت طول کشید تا از ونیز به فلورانس رسیدیم.
سفرنامه ایتالیا | بازدید از برج زیبای پیزا
هتل در قسمتی از شهر در کنار رودخانه ای بسیار زیبا قرار داشت. بعد از تحویل اتاق ها، به گشت و گذار در اطراف رودخانه پرداختیم. فلورانس پرجمعیت ترین شهر در استان توسکانی، شهر هنر و معماری، زادگاه داوینچی، دانته، گالیله و طراحان معروفی مانند گوچی و روبرتو کاوالی می باشد. پل قدیمی یا پونته وکیو قدیمی ترین و معروفترین پل بر روی رودخانه ی آرنو است که پر از توریست و مغازه های طلا فروشی است.
بعد از شام با اتوبوس به سمت تپه میکل آنژ راه افتادیم. منظره ای که از شهر افسونگر فلورانس از بالای تپه دیده میشد به راستی مسحور کننده بود و هیچ جمله ای در توصیفش نمی یابم!مجسمه ی بزرگی که کپی از مجسمه حضرت داوود شاهکار میکل انژ بود، در بالای تپه خودنمایی می کرد.
بازدید از برج کج پیزا
صبح روز بعد برای بازدید از برج پیزا با اتوبوس به سمت شهر پیزا که یک ساعت و نیم از فلورانس فاصله داشت، حرکت کردیم.برج پیزا تنها برج کج دنیا نیست ولی معروفترین است.این برج از سنگ های مرمر سفید زیبایی با ارتفاع پنجاه و پنج مترساخته شده است. برج پیزا بر روی زمین ماسه ای و نرم بنا شده که یک سفره ی زیرزمینی متحرک آب در زیر پایه ی برج وجود دارد. بعد از ساخته شدن سه طبقه از برج، کج شدن آن نمایان شد و ساخت برج متوقف شد و صد سال بعد دوباره ساختن آن آغاز شد. هر انسانی اشتباه می کند.
اشتباهی که در ساختن این برج در قرن یازده میلادی رخ داد، بعدها به نماد غرور این شهر تبدیل شد. اما ای کاش کسی که آن را طراحی کرده بود هم این را می دانست. هویت اصلی معمار آن هنوز یک راز باقی مانده، چون با توجه به کج شدن برج از همان ابتدا، هیچ کس مسئولیت آن را بر عهده نگرفت!
پیزا اکنون حدود دو متر و چهل سانت انحراف دارد و هر سال دو و نیم سانتیمتر به سمت زمین کج می شود ولی چون هنوز از مرکز ثقل خود خارج نشده، سقوط نکرده است. یونسکو و سازمان گردشگری ایتالیا، تمام سعی خود را در حفظ این بنای ارزشمند می کنند و با صرف هزینه های فراوان و تزریق سیمان به پی آن، جلوی تخریب آن را گرفته اند. به خاطر حفاظت از برج، فقط در گروه های کوچک می توان از داخل برج بازدید کرد که آن هم صفی طولانی دارد. در طول جنگ جهانی دوم، ارتش امریکا که به ایتالیا رسیده بود، دستور تخریب تمام ساختمان های بلند را داد تا تک تیراندازهای دشمن نتوانند در آنها پنهان شوند. برج پیزا در دقیقه آخر از این خطر در امان ماند. ژست هایی که توریست ها هنگام گرفتن عکس با برج پیزا می گرفتند، جالب بودند. بعضی ها طوری می ایستادند انگار می خواهند از افتادن برج جلوگیری کنند، بعضی ها انگار برج را توی بغلشان گرفته اند. یکی برج را روی کولش می گذاشت، افرادی هم پیدا می شدند که می خواستند برج را هل بدهند تا زودتر سقوط کند. در کنار برج پیزا، دو ساختمان دیگر هم قرار دارد: کتدرال (کلیسای جامع) و تعمیدگاه کلیسا. که هر دو در دوره رنسانس و قبل از برج ساخته شده اند. گفته می شود گالیله هم در این تعمیدگاه، غسل تعمید داده شده است. که در صفحه برج پیزا که بالاتر درشت نوشته شده است می توانید اطلاعات کاملی درباره این ساختمان ها پیدا کنید.
آزمایش معروف گالیله هم از بالای این برج انجام شده است. گالیله چهارصد سال پیش به بالای برج پیزا رفت و با پرتاب کردن اجسام مختلف از بالای برج به سمت زمین، به یک نتیجه عجیب رسید: همه ی اجرام چه سنگین چه سبک از هر جنسی باشند، با هم به زمین می رسند. گالیله با این آزمایش ثابت کرد که شتاب گرانش بر همه اجسام یکسان است.
روز چهارم سفر به ایتالیا و بازدید از شهر فلورانس
صبح روز چهارم، بعد از صرف صبحانه ای مفصل در هتل، نوبت گشت و گذار در شهر و دیدن ساختمانهای دیدنی فلورانس بود. فلورانس از آن شهرهایی است که باید قدم در آن گذاشت تا روح و حس وحال آن به عمق وجودت رخنه کند. چنین جملاتی را قبلا زیاد شنیده بودم ولی حالا که با تمام وجودم این موضوع را احساس می کنم، می ترسم با نوشتن درباره اش نتوانم به خوبی حق مطلب را ادا کنم!
پیاده به سمت کلیسای جامع فلورانس (سانتا ماریا دل فیوره) راه افتادیم. سنگ بنای کلیسا در حدود هفتصد سال پیش گذاشته شد. گنبد نارنجی رنگ این کلیسا تا مدت های بسیار، بزرگترین گنبد آجری دنیای غرب به شمار می رفت، و 140 سال ساخته شدن این گنبد به طول انجامید. (البته با توجه به اقلیم و آب وهوای ایران، از این قبیل گنبدهای آجری عظیم، بدون هیچ ستونی، در سرزمین خودمان هم بسیار وجود دارد. گفته می شود گنبد کلیسای سانتا ماریا دل فیوره فلورانس به تقلید از گنبد سلطانیه، بزرگترین گنبد آجری جهان، در شهر سلطانیه زنجان، ساخته شده که به رنگ نیلگون می باشد و دارای دو جدار است.)
گالری آکادمی یک موزه ی هنری معروف در فلورانس است که محل نگهداری بیشترین تعداد از مجسمه های میکل آنژ در جهان است همچنین مهمترین اثر هنری این موزه مجسمه حضرت داوود است.
میکل آنژ، ساختن این شاهکار را که بدون تردید مهمترین مجسمه دنیای غرب است، حدود پانصد سال پیش، زمانی که فقط بیست و یک سال داشت، شروع و سه سال بعد به پایان رساند.
این مجسمه در سال 2004 در پانصدمین سال تولدش شسته شد. این مجسمه با وزن شش تن از یک بلوک سنگ مرمر درست شده و کپی های بسیار زیادی از آن در فلورانس وجود دارد. تمام مجسمه هایی که در اطراف گالری آکادمی و کلیسای سانتا کروچه قرار دارند، هر کدام ساعت ها زمان لازم دارد تا با شگفتی غرق در هنر هنرمندان آن زمان شویم. ولی در زمان اندکی که داریم ، به ناچار باید به نگاهی گذرا به هر کدام بسنده کنیم. به نظر من آن مجسمه ها چیزی فراتر از مجسمه های سنگی بودند. به قدری نگاهشان، عضلاتشان و فیگورشان طبیعی است که گویی روح در آنها جریان دارد. حتی کپی هایی که از مجسمه اصلی حضرت داوود درست شده بود هم بسیار جذاب و دیدنی بودند.
کلیسای سانتا کروچه
علاوه بر کلیسای جامع فلورانس، کلیسای سانتا کروچه هم از آن مکانهایی است که مبهوت آن خواهید شد. با اینکه از این قبیل کلیساها و بناهای زیبا، حتی خیلی زیباتر از آن، قبلا هم دیده بودم ولی شکوهی که با دیدن کلیسا احساس کردم، غیر قابل توصیف است. نمی دانم شاید به این خاطر بود که میکل آنژ، گالیله، ماکیاولی و بسیاری از بزرگان دیگر در آن آرمیده بودند.
شاهکارهای هنری میکل آنژ فراتر از اثر هنری یک انسان معمولی هستند. این موضوع را بعد از دیدن نقاشیهای میکل آنژ در واتیکان با شدت بسیار بیشتری حس کردم! از ذهنم این طور می گذرد که خدا هنگام آفرینش او، روح بیشتری از خود در او دمیده است که توانسته چنین آثاری از خود به جا بگذارد ...
کمی آن طرف تر، بچه ها از دیدن چرخ و فلک زیبایی که اسبهایش بالا و پایین می رفتند و در کارتون پینوکیو زیاد دیده می شد، به قدری خوشحال شدند که این خوشحالی به ما هم سرایت کرد و با سوار شدن بر آن، لذت کودکی را دوباره به یاد آوردیم.
راستی یادم رفت بگویم فلورانس زادگاه کارلو کلودی، خالق داستانهای پینوکیو است. مجسمه های چوبی پینوکیو، سوغات فلورانس هستند. هر چند ما مجسمه پینوکیوی قشنگمان را که اندازه ی دماغش هم تغییر می کرد، در هنگام ترانسفر در اتوبوس جا گذاشتیم و بعد که سراغش را از راننده گرفتیم گفت چیزی در اتوبوس نبوده...
(در سفر به ایتالیا بسیار مراقب کیف پول و وسایل خود باشید. چون با لحظه ای غفلت، دیگر صاحب آنها نخواهید بود.)
بازارهای فلوراس ایتالیا
بازار چرم سن لورنزو هم از جاهایی است که در سفر به فلورانس نباید از دست داد. گشتی در این بازار محلی که در فضای باز قرار دارد و چانه زدن با فروشندگانی که در دو طرف خیابان اجناس خود را می فروشند، لطف خاصی دارد و همینطور دیدن کاخ اوفیتزی که سالها محل اقامت مدیچی ها بوده است و اکنون تبدیل به موزه ای برای نگهداری شاهکارهایی از استادانی مانند میکل آنژ، رافائل و بوتیچلی شده است.
مدیچی ها یکی از بزرگترین خاندان فلورانس بوده اند که از قرن 15 تا 18 در فلورانس حکومت کردند. آنها از بانکداری طی مدت کوتاهی به جمع سیاستمداران و قدرتمندان ایتالیا پیوستند و در سرپرستی و حمایت از هنر و هنرمندان، نقش بسیار مهمی را ایفا کردند.
به این ترتیب، دو روز اقامتمان در فلورانس به سرعت چشم بر هم زدنی به پایان رسید. سوار بر اتوبوس برای پیمودن سیصد کیلومتر به سمت رم حرکت کردیم...
در تمام مدت ترانسفر بین شهرها که تقریبا تمام مسیر کشور چکمه ای را پیمودیم، دلیل نامگذاری اروپا به عنوان قاره ی سبز، بیشتر برایمان روشن می شود.
هتل ما در رم در حومه شهر قرار داشت و برخلاف هتل هایی که در مرکز شهر قرار داشتند و بسیار کوچک و قدیمی به نظر می رسیدند، بسیار بزرگ و دلباز بود.
شهر رم در همان نگاه اول، بسیار با عظمت تر از آنچه تصور می کردم، به نظرم آمد. مدام این ضرب المثل در ذهنم تکرار می شود که: همه راه ها به رم ختم می شود.
روز پنجم سفرنامه ایتالیا و بازدید از رم و کولوسئوم زیبا
صبح روز بعد، بازدید از نمای بیرونی کُلوسؤم، اولین برنامه مان بود. کلوسؤم، واقع در شهر رم، بزرگترین تماشاخانه در امپراتوری روم بوده است. مساحت بیضی پایه آن، 24 هزار متر مربع با ارتفاع 48 متر، طول 189 متر و عرض 156 متر می باشد و ظرفیتی در حدود پنجاه تا هشتاد هزار نفر و هشتاد درب ورودی داشته است. شروع ساخت آن به سال هفتاد میلادی بر می گردد. این بنا که در ظاهر غول پیکر به نظر می آید، ولی ظرافت های بسیاری در ساخت آن بکار رفته. کلوسؤم بیشتر با تاریخ نبرد خونین گلادیاتورها در آن معروف است.
گلادیاتورها افرادی قوی و پردل و جرات بوده اند که با حیوانات وحشی و درنده می جنگیدند تا قدرتشان را نشان دهند. اغلب گلادیاتورها از بردگان بوده اند که وجودشان برای پادشاهان ارزشی نداشته. در کلوسؤم، گلادیاتورها با یکدیگر یا با حیوانات وحشی می جنگیدند و اسباب سرگرمی تماشاچیان را که معمولا اشراف بوده اند، فراهم می کردند. بسیاری ازاعدام ها هم که با رهاسازی حیوانات وحشی بوده، در این میدان انجام می شده است.
این بنا به دلیل عبورومرور آسان جمعیت به داخل و خارج میدان، یکی از شاهکارهای مهندسی است که تصویری واضح از قرون وسطی را به نمایش می گذارد. بنا به طبقه اجتماعی افراد، مکان نشستن در کلوسؤم هم متفاوت است. زلزله چند سال پیش شدیدی که در رم اتفاق افتاد، بسیاری از قسمت های کلوسؤم را خراب کرد که بعد آن را بازسازی کردند.
عظمت و قدمت کلوسؤم را فقط با دیدن آن میتوان به خوبی حس کرد ولی از طرفی تصور کشته شدن برده های بیگناهی که برای سرگرمی اشراف مجبور به جنگ با حیوانات وحشی می شده اند، حتی بعد از گذشت قرن ها، قلبم را فشرده می کند. با آنکه بی نهایت دلم می خواست داخل کلوسؤم را هم ببینم، ولی صف بسیار طولانی و فرصت اندکمان، این اجازه را نداد. به ناچار دلم را خوش می کنم به برآورده شدن آرزویی که روزی بتوانم دوباره به رم بیایم و داخل کلوسؤم را هم ببینم.
بنای عظیم کلوسؤم نیز مانند برج پیزا، در حال کج شدن است و بخش جنوبی آن چهل سانتیمتر پایینتر از بخش شمالی قرار دارد، که دلیل آن هم قرارگرفتن بر روی زمین های آبرفتی و بلاهای طبیعی متعدد از جمله زلزله می باشد. آلودگی هوا در رم و لرزش ناشی از ترافیک و مترو نیز از دلایل دیگر تخریب کلوسؤم به شمار می رود.
گردش در رم و میدان رومن فروم
بازدید بعدی از رومن فروم بود که در میدان اصلی رم در قلب شهر رم قرار دارد و می توان خرابه های محلی را در آنجا پیدا کرد که زمانی مهمترین و باشکوهترین نقطه در امپراتوری روم بوده است. رومن فروم مرکز بازرگانی، سیاسی و فرهنگی امپراتوری روم و محل برگزاری جشن های رومی و همچنین پرستشگاه های باستان می باشد. رومن فروم حدود هشتصد سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد. رومی ها آن جا را مرکز فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود قرار دادند. در طول تاریخ، سه بنای طاق مانند به مناسبت پیروزی های مختلف به رومن فروم اضافه شد. از طاق اول اکنون اثری نمانده ولی بقایای طاق دوم و سوم قابل مشاهده است.میدان ونیز (در رم)، بنای یادبود ویکتور امانوئل دوم، فواره تروی یا همان چشمه ی عشاق معروف، میدان اسپانیا و پله های اسپانیایی دیدنی های بعدی بودند که در برنامه تورمان بود. از معروف ترین دیدنی های رم به شمار می آمدند.در راه بازگشت، از پارک طبیعی هشتاد هکتاری ویلا بورگز کهمجسمه فردوسی ساخته استاد صدیقی در آن بود، بازدید کردیم. دیدن مجسمه زیبای فردوسی از مرمر سفید با ارتفاع 185 سانتی متردر آنجا باعث افتخارمان بود. گفته می شود گوستینوس مجسمه ساز ایتالیایی با دیدن این مجسمه چنان تحت تاثیر قرار گرفت که در دفتر یادبود نوشت: خالق مجسمه فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. در اوایل مردادماه، هوا در رم بینهایت گرم بود و با این همه پیاده روی، هر چند دقیقه، نوشیدن آب ضروری بود.
بازدید از چشمه عشاق با فواره تروی ایتالیا
به همین خاطر بعد از بازگشت به هتل و کمی استراحت و خنک شدن هوا ، تاکسی گرفتیم و دوباره به چشمه عشاق برگشتیم. در وسط فواره، نپتون، خدای دریا، در حالیکه ارابه ای به شکل صدف را با کمک دو اسب می کشد، قرار دارد. یکی از اسب ها عصبانی و سرکش است و دیگری آرام و مطیع. هر کدام از آنها نمادی از خلق و خوی دریا هستند. سمت چپ نپتون، مجسمه ای است که نمادی از سلامتی است و جامی در دست دارد که ماری از آن می نوشد و در سمت راست نپتون، نمادی از فراوانی است که از کوزه اش آب می پاشد.اگر افسانه ها درست بگویند، با انداختن سکه ای با دست راست از روی شانه ی راست خود به درون حوض، دوباره به رم باز خواهید گشت. ما هم سکه های مان را به درون حوض انداختیم تا شاید دوباره برگردیم.
پله های اسپانیا، مکان محبوب دورهمی های مردم رم است. در وسط میدان اسپانیا، فواره ای به سبک معماری باروک وجود دارد که به فواره قایق زشت معروف است که به سفارش پاپ و توسط هنرمند معروف، پیترو برنینی ساخته شده است. قایق کهنه ای که در طغیان رودخانه تیبر اتفاقی به این میدان آمده بود، الهام بخش پاپ برای طراحی این فواره بوده است. فواره به شکل قایق نیمه غرق شده ای است که در دو طرف آن، حوضچه کوچکی ساخته شده است.
آبی که از داخل فواره بیرون می آید، آب قناتی است که طعم بی نهایت گوارایی دارد.
آن شب با خیال راحت از دیدن دوباره فواره تروی و پله های اسپانیایی (اسپگتا) به هتل برگشتیم و خوابیدیم.
روز ششم سفر به ایتالیا بازدید از واتیکان
برنامه روزششم، بازدید از واتیکان بود. واتیکان کشوری مستقل، به عنوان کوچکترین و کم جمعیت ترین کشور دنیا با مساحت 44 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود هشتصد نفر، محل اقامت پاپ و مرکز کلیسای کاتولیک است. واتیکان در داخل کشور ایتالیا در قلب شهر رم قرار دارد.
استقلال این کشور در سال 1929 به رسمیت شناخته شد. البته علاوه بر واتیکان، کشور بسیار کوچک دیگری به نام سان مارینو نیز در درون خاک ایتالیا در قسمت شمال ایتالیا، قرار دارد. کلیسای سن پیتر، بزرگترین کلیسای جهان در واتیکان قرار دارد.گارد امنیتی واتیکان به صورت داوطلبانه از میان شهروندان سوئیسی تشکیل شده است. البته واتیکان نیروی مسلح و ارتش ندارد و دفاع نظامی واتیکان به عهده ی ایتالیا است.
دیوار بلندی گرداگرد شهر وجود دارد تا شهر و خصوصا پاپ اعظم را از حملات خارجی محافظت کند.
کلیسای پیتر مقدس یا سن پیتر، دیدنی ترین قسمت واتیکان است که زیر بنای حدود دوهزار متر مربع دارد و بسیاری از مجسمه ها و نقاشی های سقف آنجا شاهکار میکل آنژ می باشد.
جالب اینکه نقشه هوایی ساختمان های کلیسای سن پیتر به شکل کلید طراحی شده که نماد کلید بهشت می باشد. بنا به عقیده ی کاتولیک، این کلیسا محل دفن پیتر مقدس، یکی از حواریون حضرت عیسی و اولین پاپ است. مجسمه ی معروف "پیه تا" اثر میکل آنژ هم در کلیسای سن پیتر قرار دارد.
میکل آنژ در اولین اثر خود، پیه تا، که شاهکاری واقعی است، پیکر بی جان حضرت مسیح را در آغوش مریم مقدس تراشیده است. چون در طی سال ها تلاش هایی برای آسیب زدن به این مجسمه ارزشمند اتفاق افتاده، بعد از مرمت، پیه تا را در محفظه ای از جنس شیشه ضد گلوله قرار دادنداین مجسمه، تنها اثر میکل آنژ است که امضای خود را بر آن حک کرده است.
از دیگر آثار ارزشمند در کلیسای سن پیتر، مجسمه برنزی از خود سن پیتر است که گفته می شود این مجسمه، عشق زیادی از سن پیتر دریافت کرده، زیرا در بین مردم رسم بر این است که هنگام عبور از کنار آن، پای او را ببوسند. سطح نازک و ساییده شده ی انگشتان پای راست مجسمه، گواه این موضوع است.
طاق برنزی بیست و نه متری بسیار زیبای کلیسای سن پیتر به نام بالداکینو نیز تجلی ثروت و توانگری می باشد که در حدود چهار قرن پیش ساخته شد و به شدت هدف انتقاد قرار گرفت. نکته جالب دیگر در کلیسا، دری است که به نام در مقدس معروف است که فقط هر بیست و پنج سال یک بار باز می شود.
گفته می شود کسانی که از آن در رد می شوند، تمام گناهانشان بخشیده می شود!
کلیسای سیستین، کلیسای بزرگ و معروف دیگری در واتیکان است که اقامتگاه رسمی پاپ می باشد. شگفت انگیزترین قسمت کلیسا به گمان من سالن بزرگی بود که سقف و تمام دیوارهای آن شاهکار میکل آنژ می باشد. مخصوصا اثرویژه ی قضاوت نهایی یا رستاخیز، بسیار دیدنی و مبهوت کننده است.
مامورانی در سالن بودند که دائم همه را به سکوت دعوت می کردند تا همه بتوانند در آرامش از دیدن این آثار ارزشمند، لذت ببرند.
علاوه بر اثر بی نظیر رستاخیز، دیوار سمت راست تماما مربوط به وقایع زندگی حضرت عیسی و دیوار سمت چپ، نقاشی های مربوط به حضرت موسی می باشد. آفرینش آدم نیز اثر جاودانه ای از میکل آنژ می باشد که بر روی سقف سالن دیده می شود و تصویر یکی از داستان های انجیل است.
مهم نیست که عقیده شما در مورد آفرینش انسان چه هست یا اینکه چه سبک نقاشی را می پسندید، بی شک مبهوت آن خواهید شد. در این اثر، خدا در غالب پیرمردی فرزانه، با دمی حیات بخش به آدم زندگی می بخشد. تسلط بی نظیر و فوق العاده میکل آنژ بر روی آناتومی بدن انسان، هم در نقاشی ها و هم در مجسمه هایش به وضوح دیده می شود.
میکل آنژ حتی صفات اخلاقی نیک و بد را با منعکس کردن بر روی عضلات بدن نمایان می کند. مثلا برای کشیدن یک انسان با خصائص اخلاقی بد، عضلات او را در هم و پیچیده و برعکس یک انسان با صفات نیک را با بدنی فراخ و باز به تصویر می کشد. طول تمام دالان ها و گالری های واتیکان حدود هفت کیلومتر می باشد و لذت بردن از تمام نقاشی ها و دیدنی های آن، زمانی بسیار بیشتر از یک روز می طلبد.
پس تا جای ممکن سعی می کنیم که تصاویر را در همین نگاه کلی در ذهنمان ذخیره کنیم.
اتاق های رافائل، اتاق گرد (رتندا)، مجسمه نیم تنه و آثاری از لئوناردو داوینچی، قطعا آثار بی نظیری در واتیکان هستند که با شگفتی مبهوت آنها خواهید شد.
بیشترین آثار برهنه در کل دنیا در واتیکان قرار دارد و در برهه هایی از زمان، این موضوع سبب ناخشنودی پاپ آن زمان بوده و همین باعث شده تا دست در آثار و مجسمه های اصلی ببرند و برهنگی آنها را با تکه ای پارچه یا حداقل با برگی بپوشانند!
با اینکه دلمان پیش تابلوهای نقاشی و مجسمه های بی نظیر جا ماند، ولی با بازدید از واتیکان، باید بار سفر را به سمت میلان می بستیم.
روز هفتم سفرنامه ایتالیا، پیش به سوی میلان
صبح روز بعد که روز هفتم سفرمان بود، چمدان ها را به راننده اتوبوس سپردیم تا آنها را با اتوبوس به میلان بیاورد و خودمان سوار بر قطار تندرو با سرعت سیصد کیلومتر بر ساعت به سمت میلان ایتالیا حرکت کردیم. هیچ چیزی باعث نمی شد حتی لحظه ای بتوانم چشمم را بر روی طبیعت زیبایی که از شیشه قطار دیده می شد، ببندم.
میلان در قسمت بالای چکمه، در شمال ایتالیا و نزدیکی مرز سوئیس قرار دارد که رشته کوههای آلپ نیز در آن قسمت واقع شده اند که بلندترین قله آن مون بلان با ارتفاع 4810 متر از سطح دریاست. برخلاف ونیز، فلورانس و مخصوصا رم که بسیار گرم بودند، به محض پیاده شدن از قطار در میلان، هوای خنک معرکه ای همراه با نمی باران به ما خوش آمد گفت که خیلی باعث خوشحالی ما شد.
تصمیم گرفتیم در این هوای عالی حتی لحظه ای را از دست ندهیم و به محض اینکه اتاق ها را تحویل گرفتیم، مشغول پیاده روی در اطراف هتل و گشت و گذار در خیابان شدیم.
تعریف های متفاوتی از میلان شنیده بودم. بعضی آنجا را شهری شلوغ و درهم و برهم توصیف کرده بودند ولی منطقه ای که هتل ما در آن قرار داشت در نهایت آرامش، تمیزی و زیبایی بود. طوری که آرزو کردم کاش در آنجا زندگی می کردم. ساختمان بسیارزیبایی که چندی پیش در یک برنامه مستند هم دیده بودم، ساختمانی بود که منطبق بر اصول محیط زیست بنا شده بود و در همان نزدیکی هتل بود، گویا از گرانترین ساختمان های مسکونی میلان به شمار می رود.
تا این حد آرامش و طبیعت بسیار زیبا و هوای عالی، با توجه به اینکه آنجا بسیار به مرز سوییس نزدیک بود، دور از انتظار نبود. با چند دقیقه پیاده روی از هتل به ایستگاه مترو رسیدیم و با راهنمایی خوب لیدر تومان که از همان لحظه خرید تور اروپا پاسخگوی سوالات ما بود، در ایستگاه دوئومو (کلیسای جامع میلان) پیاده شدیم. شکوه و چشم انداز دوئومو، مخصوصا با تغییرات آسمان که اول آبی وصاف و آفتابی و بعد در عرض چند دقیقه ابری و بارانی بود، نفس را در سینه حبس می کرد.
بازدید از کلیسای جامع میلان
کلیسای جامع میلان یا دوئوموی میلان به راستی یک شاهکار معماری شگفت انگیز در طول پنج قرن به سبک گوتیک ساخته شده و بعد از کلیسای سن پیتر در واتیکان، دومین کلیسای بزرگ ایتالیا و سومین کلیسای بزرگ جهان است و گنجایش چهل هزار نفر را دارد و بی شک یکی از زیباترین بناهای معماری جهان می باشد.
با خیره شدن به آن، جز تحسین چیزی نمی توان بر زبان آورد. ساخت کلیسا به دستور ناپلئون پایان یافت و ناپلئون در آنجا به عنوان پادشاه ایتالیا تاجگذاری کرد. برای همین تندیس بزرگی از ناپلئون در روبروی کلیسا در میدان ساخته شده است.<هر چقدر بیشتر به دوئومو نگاه می کردم، کمتر از دیدنش سیر می شدم ولی حیف که ناگهان رگبار بسیار تندی شروع به باریدن کرد و به ناچار به داخل فروشگاه های اطراف کلیسا رفتیم ...
خیلی دوست داشتم در سفر به میلان، تابلوی شام آخر معروف لئوناردو داوینچی را هم ببینم که بر روی دیوار صومعه ی دومینکن نقش بسته ،ولی بخت یاری نکرد و فرصت اندک و بلیط پنجاه یورویی در بازار سیاه، شانس دیدن این شاهکار را از ما گرفت.
روز هشتم سفر به کشور ایتالیا و روبه رو شدن با قبرستان میلان
صبح روز بعد، اولین بازدید ما از قبرستان معروف میلان بود که بیشتر شبیه اثری هنری بود و مجسمه های زیبایی در کنار قبرها ساخته بودند. همینطور قلعه اسفورزا که به عنوان یکی از بزرگترین قلعه های اروپا به شمار می رود و اکنون تبدیل به موزه شده است. دوباره به میدانی که دوئومو در آن قرار دارد رفتیم و از ساختمان اپرا لااسکالا که برجسته ترین ساختمان اپرای دنیاست و در کنار آن دیدن کردیم که پر است از فروشگاه های لوکس و برندهای معروف ایتالیایی. در وقت اضافه ای که داشتیم تصمیم گرفتیم بلیط رفتن به داخل دوئومو و همچنین روی بام را تهیه کنیم. صف بسیار طولانی بود و حداقل دو ساعتی را باید منتظر می ماندیم تا نوبت ما شود ولی مامور بسیار مهربانی که آنجا بود چون ما را به همراه بچه ها دید اجازه داد تا بدون صف وارد شویم. برای ما جالب بود که حتی در فرودگاه هایشان هم با دیدن دختر هشت ساله ام، ما را به قسمت بیزینس کلاس راهنمایی می کردند تا بدون معطلی در صف، خسته نشود!! احترام چیزی که کمتر در ایران می بینیم. داخل کلیسا بسیار دیدنی و زیبا بود اما من نمای بیرونی آن را خیلی بیشتر دوست داشتم. فکر می کردیم بالا رفتن با پله تا بالای کلیسا زمان زیادی می برد ولی اینطور نبود. چون به نظرمان تجربه جالبی بود، از راه پله بسیار باریکی شروع به بالا رفتن کردیم و خیلی زود به بالای بام کلیسا رسیدیم. منظره میلان از بالای بام دوئومو بی نظیر بود ... فقط یک نکته در سفر به ایتالیا برایم عجیب و تا حدی باورنکردنی بود و هنوز در شگفتم که چطور قبل از سفر این همه راجع به دست پخت آشپزهای ایتالیایی شنیده بودم، ولی در آخر سفرمان به این نتیجه رسیدیم که بهترین پاستا و پیتزای ایتالیایی را باید در تهران خورد و دست مریزاد باید گفت به آشپزهای ایرانی. البته از حق نگذریم، همه موادغذایی بسیار تازه و با طعم واقعی بودند مخصوصا طعم روغن زیتون، گوجه فرنگی و پنیر موتزارلا بی نظیر بود و غذاهای دریایی هم فوق العاده عالی بودند ولی پاستاهای نیم پز چندان به مذاق ما خوش نیامد و انتظارمان از پیتزای نازک ایتالیایی به خوبی برآورده نشد، ولی در عوض تا توانستیم از خودمان با جلاتوی ایتالیایی که بستنی سنتی شان است، پذیرایی کردیم و لذت بردیم.
پایان سفر جذاب ایتالیا و تور ترکیبی
به پایان سفری رسیدیم که رفتن به آن، یک آرزوی بزرگ برایم بود و حالا دوباره رفتن به آنجا، آرزوی بزرگ دیگری ست و بی شک از خاص ترین سفرهایی بود که با وجود تنگی وقت و گرمای هوا در تابستان ایتالیا و پیاده روی ها و بازدیدهای فراوان، و صد البته همراهی بسیار خوب بچه ها، سراسر شگفتی بود و حیرت از دیدنی های دنیا و هنر و توانایی های انسان.و این گونه است که لحظه به لحظه بیشتر شیفته ی پروردگاری می شوم که آفریننده این دنیای شگفت انگیز است و این همه استعداد و توانایی به بندگانش هدیه داده است. با تمام وجودم آرزو می کنم که مردم خوب سرزمین من هم، قدردان نعمت هایشان باشند و همه دست به دست هم، ایران را به جایگاه واقعی خودش برسانیم.
دوست فاینداتور، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
(پس از تایید، نمایش داده می شود.)