سفرنامه 4 روز مشهد به همراه نقشه سفر
۱۳۹۷/۱۱/۱۳چند هفته از سال جدید میگذشت و هنوز در حال و هوای دیدوبازدید بودیم. این بار تصمیم گرفتیم تور مشهد را برای سفر خود انتخاب کنیم. سفر مشهد در برنامه هرسال ما هست راستش خیلی دوست داریم اوایل سال به پابوس امام رضا(ع) برویم. برای سفر به مشهدی که عاشقشم مقدمات و وسایل زیادی لازم نیست پس خیلی سریع عازم سفر شدیم. پرواز ما در ساعات اولیه صبح بود و بهموقع انجام شد.
بعد از ناهار هوا خیلی خوب بود پس به باغ پرندگان در میدان خیام رفتیم. پارک بزرگی بود که در آن از پرندگان زیادی نگهداری شد. اولین بار بود که به این باغ رفته بودیم و حسابی محو تماشای پوشش گیاهی جذاب و پرندگان مختلف شدیم و تعداد زیادی عکس گرفتیم. وجود پلهای چوبی و آبشارهای مصنوعی فضایی جالب پدید آورده بود. برای محافظت بیشتر از پرندگان در ارتفاع خیلی بالا سقفی با توری تعبیهشده بود. دیدن پرندگان رنگارنگ و قدم زدن بر روی سنگفرشهای این پارک روحیهمان رو کلاً عوض کرد.
ازآنجا به طرقبه، در انتهای بلوار وکیلآباد رفتیم. تقریباً خارج از شهر مشهد شدیم و هوا چند درجهای سردتر شد. طرقبه منطقهای کوهستانی با وسعت 1600 کیلومترمربع و مناظری بکر و دستنخورده است. در این منطقه ییلاقی امکاناتی مانند پارک سنگی نصوح آباد، باغوحش، پیست اتومبیلرانی و سوارکاری دارد که ما فقط وقت کردیم به باغوحش زیبای آن برویم. حیوانات زیادی در این باغوحش بودند به نظرم حتی کاملتر از باغوحش تهران بود مخصوصاً قسمت حیوانات وحشی مانند ببر و شیر و پلنگ که طرفداران زیادی هم داشت. در گوشهای از باغوحش سالنی مخصوص نگهداری مارها و تمساحها بود که ورودی جداگانهای میگرفت. بعد از دیدن باغوحش حسابی خسته شده بودیم. نزدیک غروب بود کمی در فضای زیبای طرقبه قدم زدیم و به کنار رودخانه خروشانش رفتیم. برای شام به رستوران تشریفات رفتیم و در یکی از آلاچیقهای آن در فضای بازنشستیم. طبق عادت مشهدیها قبل از غذا با چای از ما پذیرایی کردند. کیفیت غذای این رستوران هم عالی بود. بعد از شام به هتل برگشتیم کمی زودتر از هتل از تاکسی پیاده شدیم تا قدم بزنیم. سری به بازار رضای مشهد که در نزدیکی حرم و هتل ما بود، زدیم. این بازار دوطبقه بود و ازآنجاییکه من عاشق خرید کردن هستم تمام دوطبقه را گشتم. برایم جالب بود که تمام مغازهها تقریباً تا نیمهشب باز بودند. دو تا انگشتر عقیق و یک گردنبند فیروزه زیبا خریدیم و به هتل برگشتیم.
از شدت خستگی صبح دیر از خواب بیدار شدم و نتوانستم برای نماز به حرم بروم، از این بابت دلم گرفت مگر چند روز در مشهد هستم که نماز صبح حرم را از دست بدهم. برای صبحانه به رستوران هتل رفتیم. از دست خودم هنوز عصبانی بودم، وقتهایی که عصبانی میشوم بیاختیار زیاد میخورم. حسابی و بیشاز اندازه صبحانه خوردم. به اتاق برگشتیم. آماده شدیم و به دیدن خانه ملک، گنبد سبز، موزه مردمشناسی رفتیم. برای ناهار امروز رستوران شورورزی مشهد که در بلوار شهید صادقی (سازمان آب) بود را انتخاب کردیم. فضای رستوران عاشقانه و آرام بود.
بعد از ناهار به آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی رفتیم. این آرامگاه در میان باغی بزرگ قرارگرفته است. در باغ قدم زدیم و از غرفههای آن کمی خرید کردیم. غرفهای بود که در آن گوشماهی میفروختند و وسایلی که با گوشماهیهای مختلف تزیین و حتی تهیهشده بود. وسایلی مانند سطل، جعبه دستمال، گردنبند و ... من از دوست داران محیطزیست هستم و با دیدن اینها سرم سوت کشید. در نزدیکی آن بنایی تاریخی به نام بنای هارونیه وجود داشت که به آنجا هم رفتیم این بنا به دوره سلجوقیه مربوط میشود و باقیمانده مدرسهای در آن زمان است که در حمله مغولها خرابشده است. در این بنا چند ماکت از شهر قدیمی توس وجود داشت.
چند ماه قبل از سفر تعریف مرکز تجاری تفریحی آرمان مشهد رو از دوستم شنیده بود و خیلی دوست داشتم به آنجا بروم. پس به خیابان نواب صفوی آمدیم. این مرکز تجاری سیزده طبقه بود و محل بازی مخصوص کودکان زیبایی داشت. گشتی و گذاری در این مرکز تجاری زیبا و مجلل زدیم و چند عکس یادگاری در کنار آبشار مصنوعی داخلش انداختیم. دریکی از کافیشاپهای آن کیک و قهوه خوردیم و به هتل برگشتیم. نزدیک اذان مغرب بود، وضو گرفتیم و به حرم رفتیم. بعد از نماز و زیارت چون خیلی گرسنه نبودیم از یکی از جگرکیهای نزدیک حرم چند سیخ جگر خوردیم و برای خواب به هتل برگشتیم.
قبل از اذان صبح به حرم رفتیم، نماز و زیارت و بعد هم هتل. هنوز دهدقیقهای تا ساعت صبحانه هتل مانده بود. تحمل این ده دقیقه را هم نداشتم ولی مجبور بودم. بعد از صبحانه به باغ زیبای نادری در چهارراه شهدای مشهد رفتیم. آرامگاه نادرشاه افشار در آن قرار داشت و محل بسیار زیبایی بود. گردش ما در باغ نادری طولانی شد و کمی خسته شدیم ولی هرچقدر هم که خسته باشم برای خرید کردن انرژیخواهم داشت. پس به مجتمع تجاری الماس شرق رفتیم. تمام مغازههای شش طبقه الماس شرق را دیدم. ساعت ناهار شده بود به یکی از رستورانهای الماس شرق رفتیم و حسابی ناهار خوردیم. بعد از ناهار به سینمای شش بعدی که در همین مرکز خرید بود رفتیم. بعدازآن به هتل رفتیم و کمی استراحت کردیم. عصری به شهربازی ملت مشهد رفتیم، خیلی شلوغ بود. چرخوفلکی بزرگ در بالاترین نقطهی آن قرار داشت که ما اولین بازی همان را انتخاب کردم. خیلی ارتفاع زیادی داشت و تمام شهر مشهد را زیر پاهایمان احساس کردم. وقتی به بالاترین نقطهی چرخوفلک رسیدم نفسم در سینه حبس شده بود. شام امشب را در هتل خوردیم.
تور ارزان مشهد
بازهم برای نماز صبح به حرم رفتم. اصلاً حال و هوای صبح حرم خیلی به دلم میچسبد. امروز روز آخر سفرمان بود. دلم نیامد خداحافظی کنم و از همسرم قول گرفتم تا یکبار دیگر هم به حرم بیاییم. به دیدن موزه حرم امام رضا رفتیم. خیلی برایم جالب بود خیلی از قهرمانها مدالهایشان را به اینجا بخشیده بودند.
بعدازآن در خیابان امام رضا شروع به قدم زدن کردیم و کمی هم زعفران و نبات و هل خریدیم. برای ناهار به رستوران سدروس رفتیم. فضای تمیزی داشت تعریف آن را قبلاً شنیده بودم. این رستوران چهار شعبه دارد و ما به شعبه بلوار 17 شهریور رفتیم.
به هتل آمدیم و چمدانها را بستیم. کمی استراحت کردیم. طبق قولی که گرفته بودم دوباره به حرم رفتیم و زیارت کردیم. بعد از نماز مغرب برای شام به رستوران هتل درویشی که در خیابان امام رضا بود، رفتیم. سریع به هتل آمدیم و اتاق را تحویل دادیم و با تاکسی به فرودگاه رفتیم و به تهران برگشتیم.
سخن آخر
سفرنامه مشهد با همراه جزئیات برنامه سفر بر روی نقشه
وقتی به فرودگاه مشهد رسیدیم هوا کمی سرد بود. خدا رو شکر که لباس گرم همراهمان بود. خیلی سریع با تاکسیهای مخصوص فرودگاه به سمت هتل رفتیم همیشه به هتلهای نزدیک حرم میرویم و اگر شانس بیاوریم و اتاقی رو به گنبد خالی باشد آن را انتخاب میکنیم. همهچیز همانطور بود که دوست داشتم و انتظارش را داشتم. کمی استراحت کردیم و برای زیارت به حرم رفتیم بازهم همان شوق و اشتیاق، همان شور و حال، همان شکوه و جلال و همان صحن و سرای باصفا، چشمانم پر از اشک شدند و حرفهای نگفته دلم را زیر لب به مولای مهربانم گفتم. بعد از نماز و زیارت سراسر وجودم همه آرامش شد. برای ناهار به رستوران پسران کریم شعبه بلوار سجاد رفتیم و چلو ماهیچهی معروفش را خوردیم. به نظرم قیمت بالایی داشت ولی وقتی کیفیت غذا را دیدم از انتخابمان خوشحال شدم. این رستوران دو تا شعبه دیگر در بلوار خیام شمالی و خیابان دانشگاه هم دارد.بعد از ناهار هوا خیلی خوب بود پس به باغ پرندگان در میدان خیام رفتیم. پارک بزرگی بود که در آن از پرندگان زیادی نگهداری شد. اولین بار بود که به این باغ رفته بودیم و حسابی محو تماشای پوشش گیاهی جذاب و پرندگان مختلف شدیم و تعداد زیادی عکس گرفتیم. وجود پلهای چوبی و آبشارهای مصنوعی فضایی جالب پدید آورده بود. برای محافظت بیشتر از پرندگان در ارتفاع خیلی بالا سقفی با توری تعبیهشده بود. دیدن پرندگان رنگارنگ و قدم زدن بر روی سنگفرشهای این پارک روحیهمان رو کلاً عوض کرد.
ازآنجا به طرقبه، در انتهای بلوار وکیلآباد رفتیم. تقریباً خارج از شهر مشهد شدیم و هوا چند درجهای سردتر شد. طرقبه منطقهای کوهستانی با وسعت 1600 کیلومترمربع و مناظری بکر و دستنخورده است. در این منطقه ییلاقی امکاناتی مانند پارک سنگی نصوح آباد، باغوحش، پیست اتومبیلرانی و سوارکاری دارد که ما فقط وقت کردیم به باغوحش زیبای آن برویم. حیوانات زیادی در این باغوحش بودند به نظرم حتی کاملتر از باغوحش تهران بود مخصوصاً قسمت حیوانات وحشی مانند ببر و شیر و پلنگ که طرفداران زیادی هم داشت. در گوشهای از باغوحش سالنی مخصوص نگهداری مارها و تمساحها بود که ورودی جداگانهای میگرفت. بعد از دیدن باغوحش حسابی خسته شده بودیم. نزدیک غروب بود کمی در فضای زیبای طرقبه قدم زدیم و به کنار رودخانه خروشانش رفتیم. برای شام به رستوران تشریفات رفتیم و در یکی از آلاچیقهای آن در فضای بازنشستیم. طبق عادت مشهدیها قبل از غذا با چای از ما پذیرایی کردند. کیفیت غذای این رستوران هم عالی بود. بعد از شام به هتل برگشتیم کمی زودتر از هتل از تاکسی پیاده شدیم تا قدم بزنیم. سری به بازار رضای مشهد که در نزدیکی حرم و هتل ما بود، زدیم. این بازار دوطبقه بود و ازآنجاییکه من عاشق خرید کردن هستم تمام دوطبقه را گشتم. برایم جالب بود که تمام مغازهها تقریباً تا نیمهشب باز بودند. دو تا انگشتر عقیق و یک گردنبند فیروزه زیبا خریدیم و به هتل برگشتیم.
برنامه سفر مشهد در روز اول
روز دوماز شدت خستگی صبح دیر از خواب بیدار شدم و نتوانستم برای نماز به حرم بروم، از این بابت دلم گرفت مگر چند روز در مشهد هستم که نماز صبح حرم را از دست بدهم. برای صبحانه به رستوران هتل رفتیم. از دست خودم هنوز عصبانی بودم، وقتهایی که عصبانی میشوم بیاختیار زیاد میخورم. حسابی و بیشاز اندازه صبحانه خوردم. به اتاق برگشتیم. آماده شدیم و به دیدن خانه ملک، گنبد سبز، موزه مردمشناسی رفتیم. برای ناهار امروز رستوران شورورزی مشهد که در بلوار شهید صادقی (سازمان آب) بود را انتخاب کردیم. فضای رستوران عاشقانه و آرام بود.
بعد از ناهار به آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی رفتیم. این آرامگاه در میان باغی بزرگ قرارگرفته است. در باغ قدم زدیم و از غرفههای آن کمی خرید کردیم. غرفهای بود که در آن گوشماهی میفروختند و وسایلی که با گوشماهیهای مختلف تزیین و حتی تهیهشده بود. وسایلی مانند سطل، جعبه دستمال، گردنبند و ... من از دوست داران محیطزیست هستم و با دیدن اینها سرم سوت کشید. در نزدیکی آن بنایی تاریخی به نام بنای هارونیه وجود داشت که به آنجا هم رفتیم این بنا به دوره سلجوقیه مربوط میشود و باقیمانده مدرسهای در آن زمان است که در حمله مغولها خرابشده است. در این بنا چند ماکت از شهر قدیمی توس وجود داشت.
چند ماه قبل از سفر تعریف مرکز تجاری تفریحی آرمان مشهد رو از دوستم شنیده بود و خیلی دوست داشتم به آنجا بروم. پس به خیابان نواب صفوی آمدیم. این مرکز تجاری سیزده طبقه بود و محل بازی مخصوص کودکان زیبایی داشت. گشتی و گذاری در این مرکز تجاری زیبا و مجلل زدیم و چند عکس یادگاری در کنار آبشار مصنوعی داخلش انداختیم. دریکی از کافیشاپهای آن کیک و قهوه خوردیم و به هتل برگشتیم. نزدیک اذان مغرب بود، وضو گرفتیم و به حرم رفتیم. بعد از نماز و زیارت چون خیلی گرسنه نبودیم از یکی از جگرکیهای نزدیک حرم چند سیخ جگر خوردیم و برای خواب به هتل برگشتیم.
برنامه سفر مشهد در روز دوم
روز سومقبل از اذان صبح به حرم رفتیم، نماز و زیارت و بعد هم هتل. هنوز دهدقیقهای تا ساعت صبحانه هتل مانده بود. تحمل این ده دقیقه را هم نداشتم ولی مجبور بودم. بعد از صبحانه به باغ زیبای نادری در چهارراه شهدای مشهد رفتیم. آرامگاه نادرشاه افشار در آن قرار داشت و محل بسیار زیبایی بود. گردش ما در باغ نادری طولانی شد و کمی خسته شدیم ولی هرچقدر هم که خسته باشم برای خرید کردن انرژیخواهم داشت. پس به مجتمع تجاری الماس شرق رفتیم. تمام مغازههای شش طبقه الماس شرق را دیدم. ساعت ناهار شده بود به یکی از رستورانهای الماس شرق رفتیم و حسابی ناهار خوردیم. بعد از ناهار به سینمای شش بعدی که در همین مرکز خرید بود رفتیم. بعدازآن به هتل رفتیم و کمی استراحت کردیم. عصری به شهربازی ملت مشهد رفتیم، خیلی شلوغ بود. چرخوفلکی بزرگ در بالاترین نقطهی آن قرار داشت که ما اولین بازی همان را انتخاب کردم. خیلی ارتفاع زیادی داشت و تمام شهر مشهد را زیر پاهایمان احساس کردم. وقتی به بالاترین نقطهی چرخوفلک رسیدم نفسم در سینه حبس شده بود. شام امشب را در هتل خوردیم.
تور ارزان مشهد
برنامه سفر مشهد در روز سوم
روز چهارمبازهم برای نماز صبح به حرم رفتم. اصلاً حال و هوای صبح حرم خیلی به دلم میچسبد. امروز روز آخر سفرمان بود. دلم نیامد خداحافظی کنم و از همسرم قول گرفتم تا یکبار دیگر هم به حرم بیاییم. به دیدن موزه حرم امام رضا رفتیم. خیلی برایم جالب بود خیلی از قهرمانها مدالهایشان را به اینجا بخشیده بودند.
بعدازآن در خیابان امام رضا شروع به قدم زدن کردیم و کمی هم زعفران و نبات و هل خریدیم. برای ناهار به رستوران سدروس رفتیم. فضای تمیزی داشت تعریف آن را قبلاً شنیده بودم. این رستوران چهار شعبه دارد و ما به شعبه بلوار 17 شهریور رفتیم.
به هتل آمدیم و چمدانها را بستیم. کمی استراحت کردیم. طبق قولی که گرفته بودم دوباره به حرم رفتیم و زیارت کردیم. بعد از نماز مغرب برای شام به رستوران هتل درویشی که در خیابان امام رضا بود، رفتیم. سریع به هتل آمدیم و اتاق را تحویل دادیم و با تاکسی به فرودگاه رفتیم و به تهران برگشتیم.
برنامه سفر مشهد در روز چهارم
خرید سوغاتی، زیارت حرم امام رضا (ع) بازدید از شاندیز و طرقبه در کنار تفریحات هیجان انگیز مشهد مانند پارک سنگی و یا پارک آبی مشهد نیاز به برنامه ریزی دارد تا بتوانید از زمان حضورتان در شهر مشهد حداکثر استفاده را داشته باشید.
دوست فاینداتور، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
(پس از تایید، نمایش داده می شود.)