سفرنامه ترکیه
۱۳۹۸/۰۴/۲۲چند سالی میشه که همه دوست دارن برن ترکیه البته قشر متوسط جامعه چون هم کشور خارجی محسوب میشه و هم قیمتش برای ما ایرانیا به نسبت بقیه جاها به صرفهست. من اولین بار 5 سال پیش رفتم ترکیه و از اون به بعد هر سال یک یا دوبار به این کشور سفر کردم که خب اغلب مقصدم استانبول بوده ولی بعضی شهرای ساحلیشم رفتم که به مرور سفرنامه همشون رو براتون می نویسم. واقعیت سفر به ترکیه اینه که به نظرم هرقدر هم که در وبسایت های مختلف درباره این کشور و شهرهای اون بخونید باز هم اگر تجربیات مسافران و سفرنامه ها رو ببینید، مفیدتر هستند، به همین دلیل امروز تصمیم گرفتم که سفرنامه آخرین سفرم به استانبول رو براتون بنویسم و حدود دو سه ماه دیگه بعد از سفر مجددم به استانبول باز هم از سفر جدید می نویسم.
معرفی مسافر استانبول
اول یکم از خودم براتون میگم که بیشتر با دید من آشنا بشید. اغلب ایرانیایی که زیاد میرن استانبول هدفشون خرید جنس و فروختنش در ایران بوده و هست اما من چون به سفرای خارجی علاقه دارم و قیمت سفر به ترکیه هم انعطاف بیشتری داره این کشور رو زیاد رفتم، البته اشتباه نکنید من سفرهای ایرانگردی رو هم دوست دارم اما سفرای خارجی مزایایی داره که برای من اولویت محسوب می شن برای مثال سرویس های بهداشتی تمیزن و آدم بیمار نمیشه یا هتلها با رده بندی های مختلف و قیمتهای گوناگون و خدمات خوب وجود داره که در ایران تازه در سالهای گذشته کمی اقامتگاه های بومگردی در حال رشد هستند و دیگه این که دوست دارم با فرهنگ مردم کشورهای دیگه بیشتر آشنا بشم و ازشون توی زندگیم استفاده کنم. حالا اگر فرصت بشه از سفرام به کشورهایی به جز ترکیه هم براتون در مطالب بعدی می نویسم.من سالهاست که در زمینه گردشگری فعالیت می کنم اما هیچ ادعایی ندارم و فقط تجاربم رو بیان می کنم که شاید یک نفر به دردش بخوره و بر خلاف مطالب دیگم خودمونی می نویسم که راحت تر باشیم و بتونید سوالاتون رو بنویسید.
برنامه سفر به استانبول
من خرداد 97 به مدت 7 روز به استانبول رفتم که اگر یادتون باشه این زمان مصادف بود با ماه رمضان و تا اون موقع توی این ماه به استانبول نرفته بودم. من تور استانبول رو خریداری کردم اما هتلم رو با آژانس مسافرتی هماهنگ کردم و هتلی که دوست داشتم رو جدا از پکیجشون برام رزرو کردن. هتلی که من انتخاب کردم اسمش پولاتدمیر Polatdemir بود که در منطقه فاتح استانبول قرار داره. پیشنهاد می کنم که مطلب محله های استانبول فاینداتور رو بخونید، قبل از انتخاب هتلتون تا یکم با دسترسیا و این که اصلا قراره کدوم قسمت ترکیه ساکن بشید، آشنا شده باشید.هدف من از سفرم به استانبول تفریح بود و دوست داشتم از مراکز خرید محبوبم در استانبول هم لباس بخرم و سینمای IMAX رو هم امتحان کنم ببینم این همه تعریفشو میکنن چطوریه. همینجا خوبه که بگم من همسفر هم داشتم و توی استانبول هم یه دوستی داریم که به ما لطف می کنه و می برمون این طرف و اون طرف که چند سالیه از ایران به ترکیه مهاجرت کرده و اگر دوست دارید شما هم به ترکیه مهاجرت کنید حتما مطلب مهاجرت به ترکیه که نوشتم رو هم بخونید.
کدوم هتل فاتح استانبول بهتره؟
منطقه فاتح استانبول یه منطقه شلوغی هستش که چون دسترسی خوبی به وسایل نقلیه عمومی داره و هتل هم زیاده توش خیلی از مسافرای خارجی فاتح رو انتخاب می کنند. این محله قدیمی هستش پس نباید توقع یک محله لوکس رو ازش داشت و اگر بخوام مقایسه کنم باید بگم شباهت زیادی به مناطق سمت میدون جمهوری تهران داره؛ خب اگر این هتل رو توی گوگل سرچ کنید، متوجه می شید که هتل بزرگی نیست اما ملاکهایی که برای من مهم بود رو داشت.من دوست داشتم که هتلم تمیز باشه، روزی یکبار تمیز بشه، ایرانی ها کشفش نکرده باشن (چون دوست دارم با فرهنگ مردم سایر کشورها آشنا بشم) و صبحانه هم داشته باشه و از پس قیمتشم بر بیام و میدونستم که فقط قراره شبا توی اتاق باشم.
پیشنهاد می کنم که اگر با کودک سفر می کنید یا قراره وقت زیادی رو توی هتل باشید، منطقه فاتح اقامت نکنید چون نزدیکای ظهر بوی بد فاضلابی توی منطقه می پیچه که بومیا بهش عادت دارن اما خیلی آزاردهندس اما تا عصر بو محو میشه همچنین بدونید که فاتح یک محله مسلمون نشین هستش پس توی اون محدودیت هایی دارید مثلا هر نوع نوشیدنی رو نمی تونید پیدا کنید.
خوشحال می شم شما هم بنویسید که توی سفرتون به استانبول چه منطقه ای اقامت داشتید.
روز اول سفرنامه استانبول
روز اول بعد از کلی ماجرا که سر چک کردن چمدونها توی فرودگاه آتاتورک پیش اومد، خیلی خسته بودم چون دستگاهشون خراب شده بود و یکی یکی چمدون ها رو باز می کردن و می گشتن...درواقع من به دلیل این که قبل از ساعت چک این هتل برسه، به هتل رسیده بودیم، چمدون ها رو به لابی من هتل تحویل دادیم و تصمیم گرفتیم که یکم محله رو بگردیم تا اتاق حاضر بشه. همینجا بگم که این هتل لابی خاصی نداره و همین موضوع یکم توی ذوقمون خورد چون تا قبل از اون همیشه هتل هایی رفته بودم که خیلی شیک بودن اما به نظرمم اصلا به این موضوعات اهمیت ندین. وقتی خواستیم از هتل خارج بشیم صدامون کردن و گفتن که اتاق آماده دارن و ما هم خوشحال شدیم. راهروها تنگ بود اما اتاق خیلی خوب و تمیز و از هرلحاظ خوب بود. بعد از این که یکم جا به جا شدیم، سالاد الویه برای ناهار خوردیم چون خسته بودیم و حوصله نداشتیم بریم بگردیم دنبال رستوران خوب.
بعد از این که انرژی گرفتیم، رفتیم محله رو گشتیم که پر بود از فروشگاه های لباس فروشی که همه تقلبی بودن برای همین خریدی نکردیم اما خوبه که بدونید این محله استانبول برای خرید لباس عروس و لباس مجلسی زنانه مشهور هستش ما که فقط از فضا لذت بریدم. نکته که اون روز برامون جالب بود این بود که آفریقایی های سیاه پوست زیادی توی محله دیده می شدن که من از دیدنشون خوشحال میشدم چون من رو به هدفم که دوست دارم با مردم کشورهای دیگه آشنا بشم میرسوندم. روز اول همینطوری گذشت و شب باز الویه خوردم چون همسفرم گرسنه نبود و بیرون هم از دستفروشها ذرت خریده بودیم و خوردیم.
روز دوم سفرنامه استانبول
روز دوم سفرم به استانبول تصمیم گرفتیم که بریم سینما IMAX. این سینما توی مرکز خرید ایستینیه پارکه و خیلی تعریفشو شنیده بودم. ایستینیه پارک مرکز خریدیه که اجناسش برای ایرانیا گرون محسوب میشه مگر این که حراج هماهنگ باشه. برای رفتن به این سینما باید میرفیم منطقه پینلار که فاصله زیادی با ما داشت ولی ما تصمیم گرفتیم خودمون بریم و کشف کنیم. اگر دوست دارید تاریخ دقیق فستیوال های خرید ترکیه 2019 رو بدونید حتما از این مطلب دیدن کنید.حدود 10 دقیقه از هتل پیاده روی کردیم و سوار مترو شدیم اما بعد از یک ساعت متوجه شدیم که یکم اشتباه اومدیم و اگر 2 تا ایستگاه زودتر پیاده می شدیم بهتر بود برای همین پیاده شدیم و بقیه مسیر رو با تراموا و پیاده رفتیم. اونقدری طول کشید که رفتیم رستوران و یه وعده دونر خوشمزه خوردیم توی همون ایستینیه پارک و بعد رفتیم سراغ سینما که ببینیم چه فیلمایی هست که دیدیم فیلم مورد علاقه ما زودترین سانسش 6 عصره برای همین تا شروع فیلم توی مرکز خرید و پینلار گشتیم و بعد از دیدن فیلم هم سریع دویدیم سمت مترو چون بعد از ساعت 9 دیگه ایستگاه متروش تعطیل می شد و مجبور بودیم با اتوبوس برگردیم و بالاخره رسیدیم.
سینما آیمکس استانبول چیست؟
فرق سینما آیمکس توی نوع پرده نمایش بود که کیفیت بالایی داشت و کمی هم نیم دایره بود همچنین صدا هم عالی پخش می شد و همین موضوع هیجان فیلم رو بالا می برد. ما هم فیلم ترسناک رو انتخاب کرده بودیم و به خاطر همین فضا ترسناک شده بود. نکتهی بدش که به چشم می خورد این بود که اغلب ایرانی بودن و فرهنگ مردم ترکیه رو رعایت نمی کردن برای مثال پاهاشون رو بعضیا گذاشته بودن روی پشتی صندلی های جلویی که به دور از این که فرد اهل کجاست، کار درستی نیست و توی ذوقمون خورد به قولی اما خلوتی و جو و امکانات سینما خوب بود.روز سوم سفرنامه استانبول
روز سوم استانبول رو از صبح با یک صبحانه جانانه شروع کردیم. صبحانه هتلش مختصر اما خوب بود و باید بگم مردم ترکیه کار جالبی که انجام می دن اینه که همیشه در صبحانه هاشون میوه هم وجود داره و ما هم تونستیم صبحمون رو با خوردن توت فرنگی و گوجه سبز آغاز کنیم. اینم بگم که سایز میوه هایی که در استانبول عرضه می شد از ایران (تهران) بزرگتر بودن و خوردنشون حس خوبی داشت. ما دوباره با مترو رفتیم سمت تنگه بسفر که در یک مطلب مجزا این تنگه رو معرفی کردیم براتون. اونجا خیلی پیاده روی کردیم چون فضا زیبا بود و حیفمون میومد از روی پل گالاتا که روی تنگه بسفر بود رد نشیم. پل گالاتا دو طبقه بود و طبقه پائینش رستورانای مختلف داشت که به نظر تمیز نمیومدن و کنار تنگه هم دستفروش ها ماهی تازه می فروختند. روی پل هم مخصوص عابرها و اتومبیلها بود که ما باز همه مسیر رو پیاده طی کردیم.از پل گالاتا برگشتیم و بعد از پرس و جو و چند ساعت گشت و گذار محل دقیق کشتی هایی که مسافرها رو به جزیره بویوک آدا می برد رسیدیم. حدود 15 دقیقه در صف منتظر بودیم تا نوبتمون برسه. جزیره بویوک آدا، بزرگترین جزیره استانبول محسوب می شه و همین طور که مشاهده می کنید این جزیره رو در مطلب جداگانه معرفی کردم.
هزینه بسفر تا بویوک آدا با کشتی نفری 10 لیر بود و بعد از حدود 2 ساعت رسیدیم به مقصد که واقعا زیبا بود و به نظر من از جذابترین مکانهای استانبول هستش. فقط ما مجهز بودیم و لباس گرم برداشتیم چون باد می وزید و روی عرشه کشتی سرد بود. این که جزیره بویوک آدا چه تفریحاتی داره و داخلش چی می گذره و... همه در پستی که گذاشتم لینکشو براتون اومده. ما در اون جزیره فقط بستنی خوردیم چون بستنی هاش خیلی بزرگ و رنگارنگ و جالب بودن اما رستوراناش محلی محسوب می شدند و قیمت هاش هم به نسبت داخل شهر گرون بود.
روز چهارم سفرنامه استانبول
روز چهارم با لیدر تور ارزان استانبول که تهیه کرده بودیم، رفتیم گشت شهری. تورای گشت شهری به این صورت هستند که یک ون (به نسبت تعداد مسافرها) یکی یکی تمامی مسافرها رو از هتل بر می داره و می بره داخل شهر می گردونه. لیدر ما یه خانم کم سن بود و نهایت 22 سال داشت و نمی تونست زیاد گروه رو کنترل کنه به همین خاطر خیلی طول می کشید که هرجا مسافرها رو پیدا کنه و همین موضوع وقت ما رو هدر می داد.گشت شهری ما رو 4 تا مرکز خرید محلی برد که چون ازشون راضی نبودم و خوشم نیومد به شما معرفی نمی کنم و یک فروشگاه چرم فروشی برد که توی تهران شعبه داشت و صاحبش تهرانی بود و مشخص شد که قرارداد داره با تورای ایرانی که مسافرها رو الکی ببرن اونجا... این کار تور ما رو عصبانی کرد و هیچکسی هم چیزی نخرید چون قیمت ها خیلی گرون بود و اصلا جنسا با تهران فرقی نداشت برای مثال یک کت چرم مردونه به پول ما 6 میلیون می شد. بعدم ما رو بردن فروشگاه نزدیک همون چرم فروشی که شیرینی بخریم که چون اهل شیرینی نیستیم، نخریدیم و من خودم می دونستم که باید از جای دیگه ای سوغات بخرم. کلا از تور گشت شهری راضی نبودم چون معایبش زیاد بود و بیشتر توضیح ندم بهتره. لطفا شما هم خاطراتتون رو از تورهای گشت شهر بگید که ببینیم همه همینطورن یا فقط تور ما این کارا رو کرد.
روز پنجم سفرنامه استانبول
روز پنجم قصد کردیم که فقط خرید کنیم برای همین رفتیم مرکز خرید مورد علاقهی من مرکز خرید فروم استانبول که واقعا به خودی خود یک شهره و هرچیزی توش پیدا میشه. ما تونستیم از فروم خریدهای زیاد و خوبی انجام بدیم اما مثل همیشه نشد همه قسمت هاش رو بگردیم چون وسعت زیادی داره و پای آدم خسته می شه. نزدیکای ساعت 2 رفتیم مک دونالد مرکز خرید فروم و همبرگر و نوشابه و سیب زمینی خوردیم و راضی بودیم از مزش اما حتما می دونید که همبرگرهای مک دونالد خیلی کوچیک هستن، پس وقت سفارش دقت کنید. ما تا شب توی فروم بودیم و شب با مترو برگشتیم سمت هتل.روز ششم سفرنامه استانبول
روز ششم رفتیم به سمت مسجد سلیمانیه که دومین مسجد بزرگ استانبول محسوب می شه و به دستور سلطان سلیمان ساخته شده این مسجد واقعا زیباست و من پیشنهاد می کنم که به جای مسجد ایاصوفیه از این مسجد دیدن کنید و باید بگم که قبر خرم سلطان معروف هم در کنار همین مسجد قرار داره. لیدر اونجا همه چیز رو برامون توضیح داد و واقعا همه چیز عالی بود از فضا و هوا و ویو ... گرفته تا معماری و غیره. بعد از اون توی محل گشتیم و توی کوچه و پس کوچه ها پرسه زدیم و خونه های محلی دیدیم. عصر هم از مسجد فاتح که فاصله کمی با هتل داشت بازدید کردیم و از یک بازار محلی هم که توی فاتح برگزار شده بود دیدن کردیم و سوغات خریدم.روز هفتم سفرنامه استانبول
ما روز هفتم از مرکز خرید جواهر استانبول دیدن کردیم و تا ظهر اونجا بودیم و بعد رفتیم وسایل رو از هتل گرفتیم اما چون پروازمون شب بود باز رفتیم دنبال پرسه زدن توی محله که یک اتوبوس اشتباه سوار شدیم و از ناکجا آباد سر در آوردیم و متاسفانه کسی هم انگلیسی صحبت نمی کرد به همین خاطر با دردسر زیاد (هیجانش خیلی خوب بود) پیدا شدیم و باقی روز رو به دیدن دروازه تاریخی استانبول، گشت و گذار توی میدان تکسیم و دیدنی های اطراف و برج گالاتا سپری کردیم که لحظه لحظش خاطرات خوبی بود.نکات سفر به استانبول
از این سفرم چندتا تجربه به دست آوردم که فکر می کنم شاید به دردتون بخوره:• تعداد زیادی از بومیان استانبول به زبان انگلیسی مسلط نیستن، بنابراین فکر نکنید که اگر همینجوری برید توی خیابون، خیلی راحت کسی رو پیدا می کنید که انگلیسی بلد باشه.
• توصیه می کنم سیم کارت بخرید چون اگر به اینترنت دسترسی داشته باشید در محیط خارج از هتل خیلی سفرتون آسونتر خواهد بود.
• سفر به استانبول در ماه رمضان فرق زیادی با سایر ماه ها ندارد و فقط صدای اذان بلندتر از حالت عادی است.
• حتما قبل از سفر وضعیت آب و هوایی را چک کنید.
• قیمت آب معدنی در مناطق مختلف خیلی متفاوته پس از جاهای ارزون تر خرید کنید.
• سرویس های بهداشتی در جزیره بویوک آدا رایگان نیستند.
سخن فاینداتور
در این مطلب سعی کردم بسیار خلاصه از اتفاقات عبور کنم بنابراین اگر سوالی بود لطفا در بخش نظرات با من در میان بگذارید و از خاطراتتون بگید تا بیشتر با تجارب هم آشنا بشیم.
دوست فاینداتور، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
(پس از تایید، نمایش داده می شود.)